بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    ادامه حکایت

  • تعداد نظرات : 0
  • ارسال شده در : ۱۳۹۲/۰۷/۲۷
  • نمايش ها : 219

دوستم ترک تحصيل کرد من معلم مکتب شدم...

حالا او پورشه دارد ، من پوشه... او اوراق مشارکت دارد، و من اوراق امتحانی... او عينک آفتابی من عينک ته استکانی... او بيمه زندگانی ، من بيمه خدمات درمانی ... او سکه و ارز ، من سکته و قرض . . .
سخن شيخ چون بدين جا رسيد مريدان نعره ای جانسوز برداشته و راهی کلاسهای آموزش اختلاس گشتندی

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


نخستین نظر را ایجاد نمایید !