بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    حکایت

  • تعداد نظرات : 1
  • ارسال شده در : ۱۳۹۲/۰۷/۲۷
  • نمايش ها : 276

شيخ را گفتند : علم بهتر است يا ثروت ؟!

شيخ بی درنگ شمشير از ميان بيرون آورد و مانند جومونگ مريد بخت برگشته را به سه پاره ی نامساوی تقسيم نمود و گفت :سالهاست که هيچ خری بين دو راهی علم و ثروت گير نميکند !!!

مريدان در حالی که انگشت به دندان گرفته و لرزشی وجودشان را فرا گرفت گفتند يا شيخ ما را دليلی عيان ساز تا جان فدا کنيم .

شيخ گفت :در عنفوان جوانی مرا دوستی بود که با هم به مکتب می رفتيم ، دوستم ترک تحصيل کرد من معلم مکتب شدم...

حالا او پورشه دارد ، من پوشه... او اوراق مشارکت دارد، و من اوراق امتحانی... او عينک آفتابی من عينک ته استکانی... او بيمه زندگانی ، من بيمه خدمات درمانی ... او سکه و ارز ، من سکته و قرض . . .
سخن شيخ چون بدين جا رسيد مريدان نعره ای جانسوز برداشته و راهی کلاسهای آموزش اختلاس گشتندی

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


maryam102
ارسال پاسخ

khhhhhh.............
Rast mige dg.......