توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
دلـــنـــوشــتـه یـــــک پــــســــــر بــا تـجــربـــه : { طولانیه اما ارزش خوندن داره }
- تعداد نظرات : 0
- ارسال شده در : ۱۳۹۳/۰۷/۰۹
- نمايش ها : 374
دلـــنـــوشــتـه یـــــک پــــســــــر بــا تـجــربـــه : { طولانیه اما ارزش خوندن داره }
حالا می فهمم چرا میگن قبل از ازدواج نباید با کسی بود...
حالا می فهمم چرا مردا از یه سن که بگذره دیگه به این راحتیا نمیتونن ازدواج کنن...
حالا می فهمم عشق و دوست داشتن باید به وجود بیاد بعد از ازدواج و سنتی باید ازدواج کرد !
پشت همه این جمله ها چندین سال خاطره خوابیده ، یه عالمه شادی و خنده و لذت و غم...
ما دیگه فکرامون مسموم شده ، انتخابامون بیمار شده ، خودمون نیستیم ...
یه روزی عاشق شدیم و بهش نرسیدیم یا زد تو ذوقمون...
از اون روز به بعد خی چرخیدیم و چرخیدیم تو آدما بعضیامون انتقام اونو از بقیه گرفتیم ،
کلی دل شکوندیم.... کلی عمرمون گذشت...
شاید کلی خاطره ساختیم بازم ، اما آخرش هیچکسی اون آدم اولی نشد و هیچوقت اون حس برنگشت...
واسه همین هی مقایسه کردیم همه چیز طرفمونو با عشقمون و حسرت خوردیم... !
امیدوار نشیم اون مادری که وقتی بچشو بغل کرد ، یکم اشکش از ذوق بود ، یکم از اینکه این بچه میتونست بچه عشقش باشه...
اگه مال اون بود ، الان چه شکلی میشد ! کاش الان اون پیشم بود...
کاش نشیم اون پدری که مشکل جنسی نداشت ، اما انقدر عشقش میومد جلو چشمش که یا دوری میکرد یا موقع رابطه حواسش همه جا بود بجز همــدمش !
نسل بعد از من !
همه تصمیمایی که الان میگیری تو آیندت گریبانتو میگیره ...
هر دلی که از غرور بشکنی ، اینکه فکر کنی همیشه واسم هست بزار من حالمو بکنم...
هر رابطه ای که برقرار میکنی ، یه جایی داره از عشقت به اون آدمی که واقعا باید بهش عشق میورزیدی کم می کنه ...
نسل بعد از من !
شمایی که اینقدر زود از ما دارین همه چی رو بی پروا تجربه می کنین و فکر می کنین کار درستو انجام میدین ، اگه من الان برمیگشتم به 15 سالگیم ، با هیچکس رابطه جدی برقرار نمیکردم تا اون آدم رو پیدا میکردم و اونو نگه میداشتمش تا روز آخری که نفس میکشیدم همه عشقمو به اون میدادمو بـــس !
بچه ها خاطره سازی نکنید یه روز همه خاطراتتون رو آه میکشین...
هیچ چیز بدتر از این نیست که بدونی اونی که فقط مال خودت بود و میخواستی واسه همیشه مال خودت باشه ، الان نصیب کسی دیگه شده یا تو همین روزا میشه و تو هیچ کاری نمیتونی بکنی...
بعضی وقتا به خودم میگم دلو میزنم به دریا و به یه نفر دل میدم به امید معجزه ، که همه چیزای بد گذشته ات فراموش بشه ، اما آخرش به این میرسی که هیچ افسونگری نمیتونه اون حسای پاک عشقای اول و عشقای بچگیت رو بهت برگردونه...
من تو زندگیم اشتباه زیاد کردم اما بزرگترین اشتباهو وقتی مرتکب میشی که فک میکنی این حسای قشنگ و بی آلایش که الان باهاش داری ، بازم با کسای دیگه واست اتفاق می افته... ! آدما بازم میان تو زندگیتو میرن اما نه اون آدما اون آدم میشن ، نه این حس اون حسای قشنگ...
اگه کسی داشت بهتون وابسته میشد و عاشقتون میشد و تو اون حس رو بهش نداشتی و میدونستی هم پیدا نمیکنی ، باهاش بازی نکن ؛ به خاطر لذتت قــاتــل نشو !
آره قاتل فقط به کشتن آدما نیست ، وقتی کسی رو مجنون خودت میکنی و تنهاش میذاری این آدم دیگه زنده نیست ؛؛ یعنی زندس اما زندگی نمیکنه ، فقط نفس میکشه
خلاصه که آدمایی مثه من 2 راه بیشتر ندارن !!! یا به امید معجزه زندگی میکنن و پیش برن تو سراب خودشون یا هم با کسی که واقعا دوستشون داره باشن و فقط سعی کنن درکش کنن و کم اذیتش کنن که اونم چیزی جز عذاب وجدان براشون نداره...
اما خوش به حال اونایی که نه احساس دارن و نه به این چیزا فکر میکنن ، این احساس طلسم عذاب آوری که خدا تو وجود ما آدما گذاشته تا هرجا راهو اشتباه رفتی ، یادت بندازه مسیرو درست انتخاب کنی ، وگرنه تا آخر عمرت تو بن بست پــوچــی گیر میکنی
نظرات دیوار ها
نخستین نظر را ایجاد نمایید !