دیوار کاربران


gandom72
gandom72
۱۳۹۱/۱۰/۰۴

من زانو هایم را در اغوش کشیده بودم

وقتی تو برای اغوش دیگری زانو زده بودی

gandom72
gandom72
۱۳۹۱/۱۰/۰۴

مترسک انقدر دستهایت را باز نکن

کسی تو را در اغوش نمی گیرد

ایستادگی همیشه تنهایی می اورد

gandom72
gandom72
۱۳۹۱/۱۰/۰۴

مترسک انقدر دستهایت را باز نکن

کسی تو را در اغوش نمی گیرد

ایستادگی همیشه تنهایی می اورد

gandom72
gandom72
۱۳۹۱/۱۰/۰۴

مترسک انقدر دستهایت را باز نکن

کسی تو را در اغوش نمی گیرد

ایستادگی همیشه تنهایی می اورد

gandom72
gandom72
۱۳۹۱/۱۰/۰۴

مترسک انقدر دستهایت را باز نکن

کسی تو را در اغوش نمی گیرد

ایستادگی همیشه تنهایی می اورد

gandom72
gandom72
۱۳۹۱/۱۰/۰۴

مترسک انقدر دستهایت را باز نکن

کسی تو را در اغوش نمی گیرد

ایستادگی همیشه تنهایی می اورد

gandom72
gandom72
۱۳۹۱/۱۰/۰۴

بود شمعی در غم پروانه ای

روشن و تنها به فکر چاره ای

شاپرک پروانه ای در فکر او

اتشی در جان او افکنده بود

درد پروانه ز درد شمع بود

شمع هم از درد پروانه فروزان گشته بود

gandom72
gandom72
۱۳۹۱/۱۰/۰۴

بود شمعی در غم پروانه ای

روشن و تنها به فکر چاره ای

شاپرک پروانه ای در فکر او

اتشی در جان او افکنده بود

درد پروانه ز درد شمع بود

شمع هم از درد پروانه فروزان گشته بود

gandom72
gandom72
۱۳۹۱/۱۰/۰۴

بود شمعی در غم پروانه ای

روشن و تنها به فکر چاره ای

شاپرک پروانه ای در فکر او

اتشی در جان او افکنده بود

درد پروانه ز درد شمع بود

شمع هم از درد پروانه فروزان گشته بود

gandom72
gandom72
۱۳۹۱/۱۰/۰۴

بود شمعی در غم پروانه ای

روشن و تنها به فکر چاره ای

شاپرک پروانه ای در فکر او

اتشی در جان او افکنده بود

درد پروانه ز درد شمع بود

شمع هم از درد پروانه فروزان گشته بود