بلاگ كاربران


  • دنگ

  • دوستان عزیز از این به بعد علاوه بر دنگ کافه دنگ بنزینم از زیدتون بگیرید  
  • فیلترینگ

  • اینکه ایران پیشترفته‌ترین سیستم فیلترینگ دنیا رو داره واقعا مایه افتخاره ‏اما افتخار اصلی اونجاست که ما این سیستمو هم دور میزنیم
  • پند

  • وارد هر جنگ و جدالی نشو! گاهی آرامش ازینکه ثابت کنی حق با توئه خیلی مهمتره!    
  • چهار راه

  • ما ایرانیا عروسی میشه 4 راهو میبندیم میرقصیم, میلاد میشه 4 راه میبندیم شربت میدیم. دعوا میشه 4 راهو میبندیم. کلا کاری نداریم ماجراچیه باید 4 راه بسته شه
  • طنز

  • ‏تو تاکسی با یه ﺯن چاﻕ عقب نشسته بوﺩیم , یهو گفت اقاﻯ محترﻡ دﺭست بشین, گفتم خانوﻡ من چسبیدﻡ به دﺭ ,  تو رژیم بگیر الان تو یه جای تاریک و نرمم؛ فک کنم خورده منو
  • عید و سیل

  • كليه امتحانات الهی در سراسر كشور بصورت همزمان در حال برگزاری می‌باشد ! میکس زلزله و سیل ! اگه زنده بمونیم دیگه هیچی ما رو نمیکشه
  • آهنگر

  • آهنگری با وجود رنجهای متعدد و بیماری اش عمیقا به خدا عشق می ورزید. روزری یکی از دوستانش که اعتقادی به خدا نداشت،از او پرسیدتو چگونه می توانی خدایی را که رنج و بیماری نصیبت می کند، را دوست داشته باشی؟آهنگر سر به زیر اورد و گفتوقتی که میخواهم وسیله آهنی بسازم،یک تکه آهن را در کوره قرار می دهم.سپس آنرا روی سندان می گذارم و می کوبم تا به شکل دلخواه درآید. اگر به صورت دلخواهم درآمد، می دانم که وسیله مف…
  • حکمت خدا

  • یک شب مردی خواب عجیبی دید.او خواب دید دارد در کنار ساحل همراه با خدا قدم میزند. روی اسمان صحنه هایی از زندگی او صف کشیده بودند. در همه ان صحنه ها دو ردیف رد پا روی شن ها دیده می شد که یکی از انها به او تعلق داشت و دیگری متعلق به خدا بود. هنگامی که اخرین صحنه جلوی چشمانش امد،دید که … بیشتر از یک جفت رد پا دیده نمیشود. او متوجه شد که اتفاقا در این صحنه،سخت ترین دوره زندگی او را از سر گذرانده …
  • ارتش ایران

  • مهرداد دوم اشکانی با سپاهش از کنار باغ سبزی می گذشت سایه درختان باغ مکان خوبی بود برای استراحت .فرمانروا دستور داد در کنار دیوار بزرگ باغ لشکریان کمی استراحت کنند . باغبان نزدیک پادشاه ایران زمین آمده و از او و سربازان دعوت کرد که به باغ وارد شوند . مهرداد گفت ما باید خیلی زود اینجا را ترک کنیم و همین جا مناسب است . باغبان گفت دیشب خواب می دیدم خورشید ایران در پشت دیو…
  • ازدواج

  • یکی از دوستانم با یک زن بازیگر معروف که فوق‌العاده زیبا است ازدواج کرد.اما درست زمانی که همه به خوشبختی این زن و شوهر غبطه می‌خوردند، آنها از هم جدا شدند.طولی نکشید که دوستم دوباره ازدواج کرد. همسر دومش یک دختر عادی با چهره‌ای بسیار معمولی است.اما به نظر می‌رسد که دوستم بیشتر و عمیق‌تر از گذشته عاشق همسرش است.عده‌ای آدم فضول در اطراف از او می‌پرسند:… فکر ن…