دیوار کاربران


hamed1373
hamed1373
۱۳۹۷/۰۸/۱۱

حکایت برو به جهنم!!

در زمان آغا محمد خان قاجار، شخصى از حاکم شهر خود که با صدر اعظم نسبت داشت، نزد صدر اعظم شکایت برد.
صدر اعظم دانست حق با شاکى است، گفت:

اشکالى ندارد، مى توانى به اصفهان بروى.
مرد گفت: اصفهان در اختیار پسر برادر شماست.
گفت: پس به شیراز برو.
او گفت: شیراز هم در اختیار خواهر زاده شماست.
گفت: پس به تبریز برو.
گفت: آنجا هم در دست نوه شماست.
صدر اعظم بلند شد و با عصبانیت فریاد زد: چه مى دانم؟! برو به جهنم!!
مرد با خونسردى گفت : متاسفانه آنجا هم مرحوم پدر شما حضور دارد!!!

Ayeh
Ayeh
۱۳۹۷/۰۸/۱۱


mona_rt
mona_rt
۱۳۹۷/۰۸/۱۰

پاییز را دوست دارم

بخاطر غریب و بی صدا آمدنش

بخاطر رفتن و رفتن در خیابانی طولانی

و خیس شدن زیر باران های پاییزی

پاییز را دوست دارم بخاطر تولد پاکش

زرد است که لـبریز حقایق شـــــده است

تلخ است که با درد موافق شده است

پاییز را به خاطر بادهایش و به خاطر برگهایش دوست دارم .

پاییز رنگ گذشته ها و خاطرات دور را می دهد.

پاییز را به خاطر رنگهایش دوست دارم...

قلبم پاییز را دوست دارد.....

پریسا
پریسا
۱۳۹۷/۰۸/۱۰


19asra87
19asra87
۱۳۹۷/۰۸/۱۰

ممنون همچنین

mona_rt
mona_rt
۱۳۹۷/۰۸/۱۰

سلام دوست عزیز و خوبم
منم خوشحالم از دیدنتون...
ممنونم از توجه تون...

siamak
siamak
۱۳۹۷/۰۸/۰۳

بگرد و بستر رشدت رو پیدا کن، حتی اگر به نظر دیگران عجیب باشه..
مهم اینه که رو پاهات وایستی و شرمنده خودت و آینده ت نشی..
به دنیای خواستن و توانستن، ایمان داشته باش.

x_Sara_x
x_Sara_x
۱۳۹۷/۰۷/۲۹


آرش
آرش
۱۳۹۷/۰۷/۲۸


dada1animal
dada1animal
۱۳۹۷/۰۷/۲۸

http://up.hamkhone.ir/6/a6e1431203f46ad7d8b7312a5ac30d3b.jpg
عکس
..............

اگـــه نـــبـــودم مـیــخـوام
یــه قـــــول بـدید بــــهــم
کــــه هـــر فـــــایــــتــری دیـــــدیــــــد
یــه گـل بـــدیــد بـــــهــش
دادا غیرت...................