بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    گاهی خیلی دیره

  • تعداد نظرات : 2
  • ارسال شده در : ۱۳۹۷/۱۲/۱۱
  • نمايش ها : 280

اولین باری که تو زندگیم چیزی رو جا گذاشتم هنوز یادمه... آخرای زمستون بود ولی هوا ، هوای بهار بود.یه شال گردن مشکی داشتم که مادر بزرگم واسم بافته بود، اون روز وقتی رسیدم سر کلاس مثل همیشه گذاشتمش تو جا میزی... زنگ آخر که خورد فراموش کردم اصلا شال گردن دارم ، تو کلاس جاش گذاشتم و وقتی فهمیدم که نزدیکای خونه بودم. نمی دونم چرا ولی برنگشتم... گفتم این هوا که شال گردن نمی خواد، فردا میرم سراغش! فردای اون روز زمستون به خودش اومد و هوا عجیب سرد شد... تازه فهمیدم چی رو جا گذاشتم چون بهش احتیاج پیدا کرده بودم! تا رسیدم مدرسه رفتم سراغ جا میزیم،نبود! همه جا رو دنبالش گشتم ولی خبری از شال گردنم نبود. مدام فکر می‌کردم که اگه همون موقع می رفتم سراغش شاید هنوز داشتمش... چند روز بعد یه شال گردن خریدم ولی شال گردنی که مادربزرگم بافته بود کجا و این شال گردن کجا...

بعد از این همه سال خوب می دونم که ما آدم ها خیلی وقتا داشته هامون رو جا می ذاریم ‌، چون فکر می‌کنیم بهشون احتیاج نداریم ... فکر می کنیم همیشه سر جاشون می مونن و هر وقت بریم سراغشون هستن ...اما وقتی زندگیمون زمستون میشه، وقتی تو نبودشون سرما رو حس می‌کنیم تازه می فهمیم که گاهی برای دنبالشون گشتن خیلی دیره ... خیلی ... 

اما مهم ترین چیزی که تو زندگیم جا گذاشتم شال گردن نبود ... خودم بودم ... من الان فقط شبیه چیزی هستم که دوست دارم باشم ... باید زودتر خودم رو پیدا کنم چون درست جایی هستم که به بودنم احتیاج دارم ... تو اوج سرما

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


YaAli110
ارسال پاسخ

toya :
موفق باشی
:)

ممنونم

toya
ارسال پاسخ

موفق باشی