بلاگ كاربران


  • عشق

  • جلسه محاکمه عشق بود,قاضی عقل وعشق محکوم به دورترین نقظه ی مغز شده بود یعنی فراموشی., قلب تقاضای عفو عشق را داشت ولی خمه ی اعضا با او مخالف بودند,قلب شروع کرد به طرفداری از عشق! آهای چشم مگر تو نبودی که هر روز آرزوی دیدن اونو داشتی, ای گوش مگر تو نبودی که در آرزوی شنیدن صدایش بودی وشما پاها که همیشه آماده ی رفتن به سویش بودید.حال چرا این چنین با او مخالفید؟ همهی اعضا روی برگرداندند و به نشانه اعترا…
  • دختر خنگ اینجوریه

  • ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﯾﮏ ﺩﺧﺘﺮ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺶ |:.ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻡ ﺑﺎ ﯾﻪ ﭘﺴﺮ ﺧﯿﻠﯽﭘﻮﻟﺪﺍﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺩﺍﺷﺖ ﻫﺮ ﻃﻮﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﻫﺎﺵﻋﺮﻭﺳﯽ ﮐﻨﻪ ،ﺗﻮ ﯾﻪ ﻣﻬﻤﻮﻧﯽ ﯾﻪ ﺩﻓﻌﻪ ﺍﺯ ﺩﻫﻨﺶ ﭘﺮﯾﺪﮐﻪ 5ﺳﺎﻟﻪ ﺩﻓﺘﺮ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﺷﻮ ﺗﻮﺵ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﻪ ،ﺍﯾﻦ ﺁﻗﺎ ﻫﻢ ﮔﯿﺮﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺩﻓﺘﺮ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﺘﻮ ﺑﺪﻩ ﻣﻦ ﺑﺨﻮﻧﻢ ! ﺍﺯﻓﺮﺩﺍﯼ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯ ﻣﮋﮔﺎﻥ ﻭ ﻣﻦ ﻧﺸﺴﺘﯿﻢ ﺑﻪ ﻧﻮﺷﺘﻨﻪ ﯾﻪ ﺩﻓﺘﺮﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﺗﻘﻠﺒﯽ ﻭﺍﺳﺶ ، ﻣﻦ ﻭﻇﯿﻔﻪ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﺟﻠﻮﻩ ﺩﺍﺩﻧﺸﻮﺩﺍﺷﺘﻢ ، 10 ﺟﻮﺭ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﻭﺍﺳﺶ ﻋﻮﺽ ﮐﺮﺩﻡ ، ﭘﻮﺳﺖ ﭘﺮﺗﻘﺎﻝﻣﺎﻟﯿﺪ…
  • بله دیگه

  • امروز تو پارک رد میشدم یه دختره دماغشو عمل کرده بود دوستش برای تبریک بهش گفت : مبارکه . انشاالله همیشه پر باشه
  • نظر سنجی

  • به نظر شما به این دخترایی که میرن سینه هاشون رو عمل میکنن برای تبریک چی باید گفت؟  
  • والا به خدا

  • بعضی ها همچین میگن ازدواج سنت پیامبر هست انگار تا قبل از اون مردم با قلمه زدن تکثیر می شدن
  • سلان به بروبکس........

  • سلام دوستان من تازه وارد سایت شدم خوش امدم ایا سایت خوبی هست یا مثل بعضی سایتا........هست؟