توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
ميان خورشيدهاي هميشه
زيبائي تو
لنگريست-
خورشيدي كه
از سپيدهدم همه ستارگان
بينيازم ميكند.
نگاهت
شكست ستمگريست-
نگاهي كه عرياني روح مرا
از مهر
جامهئي كرد
بدانسان كه كنونم
شب بيروزن هرگز
چنان نمايد كه كنايتي طنزآلود بوده است.
و چشمانت با من گفتند
كه فردا
روز ديگريست-
آنك چشماني كه خميرمايه مهر است!
وينك مهر تو:
نبردافزاري
تا با تقدير خويش پنجه در پنجه كنم.
آفتاب را در فراسوهاي افق پنداشته بودم.
بهجز عزيمت نابههنگامم گزيري نبود
چنين انگاشته بودم.
آيدا فسخ عزيمت جاودانه بود.
ميان آفتابهاي هميشه
زيبائي تو
لنگريست-
نگاهت
شكست ستمگريست-
و چشمانت با من گفتند
كه فردا
روز ديگريست.
------------------------------------------------------------------------------------------------
نظرات دیوار ها
ممنون