یــا‌ابــاعـبداللـہ‌‌ . . .

با غزل هـایم چہ ڪردے قافیہ بر وزن توست

تا ڪہ گفتم یا حسین(ع) بیت الغزل شد شعر من

یا حسین(ع) گفتم ولے انگار مصراعے ڪم است

ذڪر یا مولا حسن(ع) بردم عسل شد شعر من

خــــــــــدایا دریاب این بنده ات را...

بنده اے کہ تو خنده هاش گفت：
خـــــــــــــــدایا شـــــــــــکرت !!

و تو گریہ هاش گفت：
خــــــــدا بــــــــــزرگه !!

و وقتی ادمات دلشو شکستن گفت：
مــــــــــنم خدایے دارم★

+5

در لندن هر چه مدلِ ماشینتان بالاتر باشد؛ پرندگان، بیشتر بر روی آن فضله می‌ریزند!

آیا پرندگان لندن، سوسیالیست و ضدّسرمایه‌داری هستند؟

آیا پرنده‌ها و طیور شهر شهیر لندن، مخالف تبعیض طبقاتی هستند؟

پاسخ:

این مورد به یه مورد جالبناک برای برخی محققین تبدیل شد و

جویای علت شدند و دریافتند که صاحبان ماشین‌های مدل بالا اکثراً در مناطق

خوش آب‌وهوا و سرسبز زندگی می‌کنند و از آن مسیرها بیشتر تردد کرده

و چون پرندگان عاشق هوای تمیز هستند لذا حضور گرمشون اونجا بیشتر از

سایر جاهاست، همچنین صاحبان خودروهای لوکس، علاقۀ زیادی به تمیز نگه

داشتن ماشیناشون دارند پس یک فضله از یک پرنده بر روی ماشیناشون،

بیشتر به چشم می‌آید!

دوستان و عزیزان!

اگه به دانایی و درست بودن اندیشه‌هاتون زیاد باور دارید

پس با من همراه بشید تا مثال‌هایی از خطاهای ذهنیمون رو براتون بنویسم

تا بدونیم که باید بیشتر تفکر کنیم و مطالعه مناسبی داشته باشیم تا

گرفتار شبه‌دانایی و شبه‌روشنفکری و

توهم نظریه‌پردازی نشیم!

مثال یک از زبان شبه‌مذهبیون:

ظهور تکنولوژی و ابزارهای ارتباطی و ماهواره، عامل مشکلات اخلاقی

و اجتماعی شده!

اندیشۀ یک محقق منصف: نبود آموزش‌های اصولی و ریشه‌ای

و وجود شکاف بین حاکمیت و جامعه، منجر به استفادۀ ناصحیح از ابزار می‌شود،

نه این‌که ابزارها عامل بروز مسائل بشوند.

مثال دو: گفتۀ شبه‌روشنفکرها:

آمارها نشون می‌ده که در شهرهای مذهبی (البته بهتره بگیم شبه‌مذهبی

چون انتخاب و گرایش به مذهبشون، آگاهانه نبوده و وراثتی بوده) فساد بیشتره پس

مذهب عامل فساده!

اندیشۀ یک متفکر منصف: علت احتمالیش پایین بودن کیفیت زندگی در اونجاست که عامل فساده!

مثال سوم:

گفتۀ عموم: سرما باعث سرماخوردگی می‌شه!

تفکر صحیح: با سردشدن هوا، رطوبت هوا کم می‌شه که منجر

به انتقال ویروس‌ها می‌شه.

اگه بخوام از خطاهای ذهنی و قضاوت‌های سطحی براتون بنویسم

حداقل تصور می‌کنم سه جلد کتاب بشه!

شما چگونه می‌اندیشید؟

آیا اسلام باعث شکل‌گیری طالبان و داعش شده یا فقر فکری و سطح آگاهی پایین اون جامعه؟
(اگه مذهبشون مسیحی بود بی‌شک تندروهای مسیحی می‌شدند)

آیا ورزش بسکتبال و والیبال باعث رشد قد می‌شه یا هر کسی که قدش بلنده به سمت

اون ورزش می‌ره و اگه کوتاه‌قدان به سمتش برن به مرور به‌خاطر عدم موفقیت در این ورزش، حذف می‌شن؟

آیا رشد مقاله‌های علمی باعث رشد علمی جامعه می‌شه؟ (چیزی که در عمل می‌بینیم نشده!)

آیا مذهب عامل خرافاته یا مردمی که دنبال سرگرمی و کنجکاوی با سطح آگاهی پایین هستند

و در جامعشون تنها راه تخلیه انرژیشون مذهبه (مثلاً هیئت‌های شبه‌حسینی) به سمت

شبه‌مذهب می‌رن؟

و...

دل من محکمه ایست ...
که به من می گوید ؛
همه را دوست بدار .
به همه خوبی کن .
و اگر بد دیدی ؛
دل به دریای محبت بزن و
" بخشش " کن !!!

ایزدا...

بر من بیاموز تا

در زمانه‌ای که اکثریت بر چگونگی وضعیت وطنم تمرکز کرده‌اند (افزایش دلار، بیکاری،

فساد اخلاقی، اختلاس و...)

من بر چرایی‌ آن بیندیشم! (تحقیق در مورد علل پیدایش‌اَش)

کریشنا...

بر من بیاموز

وقتی عدۀ کمی از مردم به چرایی می‌اندیشند

و جواب‌های ساده‌ای می‌یابند تا نقل محافل روشنفکری‌شان کنند،

من بدانم که هر معلولی در سیستم جامعه، بیش از یک علت و دلیل دارد...

اورمزدا...

همگان زمانی که از دردها می‌نالند

مرا به تحقیق در مورد یافتن ریشه‌هایش رهنمون دار...

مهربانا...

در اوج ناامیدی‌ها، امیدواری و قدرت را بر من بیاموز

تا

یا

راهی بیابم

یا

بسازم!

با افکار زیبا زندگی کن .. چون زندگی به اندازه افکارت زیباست ....

روزایی که کتاب نمی‌خونم؛ فکر می‌کنم خیلی می‌فهمم و می‌دونم

اما

تا شروع به خوندن می‌کنم، می‌فهمم که چقدر نفهم و نادانم...

ایزدا...

اورمزدا...

هیچ روزی از روزگار مرا، بی‌کتاب نگذار بگذرانم!

برای تک‌تکتون آرزو می‌کنم تا معتاد شید!

اوهوم اعتیاد به بــــوی کتــــاب...

راستی روزایی که می‌نویسم‌؛ می‌فهمم که خونده‌هام اگه از پل نوشتن نگذرن،

قدرت موندگاریشون و تأثیرگذاریشون رو از دست می‌دن؛

کم‌رنگ‌ترین جوهرها

از

قوی‌ترین حافظه‌ها

ماندگارترند!

پس باس

روی کاغذ بنویسم و بچسبونیم به دیوار اتاقمون که:

اگه نخونی و ننویسی
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
خیلی خری!

والا به غران

الهی که کف و سقف دستات

هیچ وقت پاک نشه از
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
رنگ خودکار

مهربانا...

دستامو به بهترین لوازم آرایشی دنیا یعنی رنگ خودکار زینت ده و زیبا ساز...

شادبودن یک سفردائمی است..... نه یک مقصد معین ..؛
و برای شادبودن هیچ زمانی بهتر از اکنون
و هیچ دلیلی برتر از بودن با خدا نیست...!!!
----------***------------
♥سلام مهربان♥
زندگیتون سراسر شادی و ارامش با یاد خدا♥♥♥

چای یا قهوه؟!

زمانی که می‌رقصم یعنی وقتی می‌نویسم،

در نوشته‌هایم، سعی می‌کنم از کلماتی کمک بگیرم که از جنس مردم باشند،

مال تودۀ مردم باشند!

مثلاً برای ایجاد حس صمیمیت و آرامش،

کسی را دعوت به صرف قهوه یا نسکافه نمی‌کنم، گویا این‌ها بیگانه و غریبه هستند...

در قبالش برای نوشیدن یک چای دبش فرامی‌خوانم!

نمی‌گویم قهوه ناخوب است، نه اصلاً، راستش خودم نیز برخی وقت‌ها

شکمم را با قهوه یا نسکافه‌ای خیس و تر می‌کنم یا در جلسات کاری

از طرف‌های مذاکره می‌پرسم: چایی میل دارید یا قهوه یا نسکافه؟

آب را نمی‌گویم زیرا کاری غیرحرفه‌ای در جلسات تجاری هست،

آب نماد سردی است، نوشیدنی‌ها باید هات و داغ باشد تا جنس

مذاکره از نوع صمیمیت شود،

اما زمانی که می‌خواهم جوشکاری کنم؛

یعنی زمانی که می‌تلاشم تا واژه‌ها و کلمه‌ها را به کاغذ یا صفحه‌های دیجیتالی جوش بزنم

برای دعوت از یک دوست، از لفظ چای به‌جای قهوه و... استفاده می‌کنم!

حال تو ای هم‌وطن آشنا یا ناآشنا! بیا و بنشین تا چند استکان یا لیوان شوفری،

چای با هم بنوشیم. رها از همۀ حجاب‌های ذهنی! دور از پیچیدگی‌های باکلاس زمانه!

ساده و بی‌پیرایه مثله خودکار بیک!

فارغ از این دنیای شلوغ و پرسروصدا در سکوتی زیبا مانند سکوت محشر کتابخانه!

در سکوتی باعظمت و پرشوکت، لبخندی به هم زنیم و به جهان بنگریم

و گزارشش را بنویســیم...

آری همه چیز را بنویسیم حتی وقایع کوچک و ناچیز را...

گویا تمامی جهان به‌وجود آمده‌اند تا به نوشتن تبدیل شوند...

نوشتن گویا تنها شانس حقیقی ما برای رستگاری در این دنیای پر از کُد

و اینترنت و زندگی مالیخولیایی هست...

بیا بالبخند فریاد زنیم:

ن والقلم و مایسطرون...

باشد که میلیون‌ها مردۀ متحرک از نو زنده شوند...

راستی! چای سیاه برایت بیاورم یا سبز یا ترش؟!

الساعه می‌آورم!

چای من لبریز و لب‌دوز و لب‌سوز نیز می‌باشد!

آآآآی! می‌خوری با من چای؟!

Life is a series of thousands of tiny miracles
Notice them