دیوار کاربران


nimaarena
nimaarena
۱۳۹۶/۰۹/۰۶

گفته بودم پیش از این، گلخانه ی رنگ من است
حال می گویم جهان، پیراهن تنگ من است
استخوان های مرا در پنجه، آخر خرد کرد
آنکه می پنداشتم چون موم در چنگ من است
دوستان همدلم ساز مخالف می زنند
مشکل از ناسازی ساز بدآهنگ من است
از نبردی نابرابر باز می گردم! دریغ
دیر فهمیدم که دنیا عرصه ی جنگ من است
مرگ پیروزی است وقتی دوستانت دشمن اند
مرگ پیروزی است اما مایه ی ننگ من است
از فراموشی چه سنگین تر به روی سینه؟! کاش
پاک می کردی غباری را که بر سنگ من است

nimaarena
nimaarena
۱۳۹۶/۰۹/۰۶

همیشه رنج می بردم
از این تنهایی و گیجی
همیشه غوطه می خوردم
تو درد و مرگ تدریجی
همیشه آخر این جنگ
کسی که مرد من بودم
کسی که توی این جاده
زمین می خورد من بودم
یکی تو حسرت و درداش
یکی افسرده و غمگین
یکی از اون یکی بدتر
همه با خونه سر سنگین
جهان مادرم ویرون
پدر داغون و تنها بود
جدایی شعله ور می شد
جهنم خونه ی ما بود.......

mona11
mona11
۱۳۹۶/۰۹/۰۵

+5

,

nimaarena
nimaarena
۱۳۹۶/۰۸/۳۰

تو مرا آزوردی...
تو مرا آزوردی که خودم خودم کوچ کنم از شهرت ...
تو خیالت راحت ...
میروم از قلبت ...
میشوم دور ترین خاطره در شبهایت ...
تو به من میخندی...
و به خود میگویی باز می آید و میسوزد از این عشق...
ولی ...
برنمیگردم نه...
برنمیگردم ...
میروم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد ...
عشق زیباست و حرمت دارد ...

nimaarena
nimaarena
۱۳۹۶/۰۸/۲۹

خواب دیدم که شعر و شاعر را ...
هر دورا در عذاب میخواهی ...
از تعابیر خواب ها پیداست ...
خانه ام را خرااب میخواهی ...
خانه ام را خراب میخواهی ؟؟؟؟

دست در دست دیگری برگرد ...
دست در دست دیگری برگرد ، خانه ام را خراب خواهی کرد ...

nimaarena
nimaarena
۱۳۹۶/۰۸/۲۹

مفت هم بوسه ام نمی ارزد ...
واای از این عشق های دوزاااری ...
هی فرار از دو سوی خود رفتن ...
وااای از این مرد های اجباری ...

nimaarena
nimaarena
۱۳۹۶/۰۸/۲۹

چشم باز کردم از تو بنویسم ...
لای در باز و باد می آمد ...
از مسیری که رفته بودی داشت ، موجی از انجماد می آمد ...