دیوار کاربران


Fateme2266
Fateme2266
۱۳۹۶/۰۹/۳۰

دلتنگی
مثل نَشتی گاز میمونه ؛
نه صدایی داره
نه بویی و نه هیچ رنگی
اما آروم آروم میکُشتت...!

+5

mona11
mona11
۱۳۹۶/۰۹/۲۹

+5


Fateme2266
Fateme2266
۱۳۹۶/۰۹/۲۹

بزرگترین پشیمانی ام ساعت ها
جمله ساختن برای کسانی بود که
لیاقت یک کلمه را هم نداشتند !

nimaarena
nimaarena
۱۳۹۶/۰۹/۲۹

حقيقت اينه كه تو با افسردگى دست و پنجه نرم نميكنى، تو دارى با واقعيت هاى دنيايى
كه توش زندگى ميكنيم دست و پنجه نرم
ميكنى

nimaarena
nimaarena
۱۳۹۶/۰۹/۲۹

من به رفتار عشق مشکوکم
مضربی از نیاز در ناز است
در نگاهش دو شاهِ تاتاری
پشتِ پلکش هزار سرباز است

Fateme2266
Fateme2266
۱۳۹۶/۰۹/۲۸

دلتنگی
اتفاق عجیبی‌ست.
گویی که خواهی مُرد،
ولی نمی‌میری...

#جمال_ثریا

Fateme2266
Fateme2266
۱۳۹۶/۰۹/۲۸

گلوله نمی‌دانست ،
تفنگ نمی‌دانست ،
شکارچی نمی‌دانست.
پرنده داشت برایِ جوجه‌هایش غذا می‌برد ؛
خدا که می‌دانست !.
نمی‌دانست؟! …

#حسین_پناهی

nimaarena
nimaarena
۱۳۹۶/۰۹/۲۸

این خاصیت عشق است،باید بلدت باشم ... سخت است ولی باید در جزر و مَدت باشم
هرچند که بی‌لنگر،هرچند که بی‌فانوس ... حکم آنچه تو فرمایی اِی خانم اقیانوس
کُشتی و گذر کردی،دستانِ دعا پشتت ... بر گودِ گلویم ماند جا پای هر انگشتت
از قافله جا ماندم تا هم‌قدمت باشم ... تا در طَبقِ تقسیم راضی به کمت باشم

nimaarena
nimaarena
۱۳۹۶/۰۹/۲۸

چشمم به جهان بود و بختک به شبم آمد ... روزم سرطان بود و جانم به لبم آمد
هرچند تو تا بودی دل در قدَحش غم داشت ... خوب است که برگشتی،این شعر جنون کم داشت
اِی پیکرِ آتش‌زن بر پیکره‌ی مردان ... اِی سقفِ مخدرها،جادوی روان‌گردان
اِی منظره‌ی دوزخ در آینه‌ای مخدوش ... آغاز تباهی‌ها در عاقبتِ آغوش
اِی گافِ گناه،اِی عشق،بانوی بنی عصیان ... اِی گندمِ قبل از کشت،اِی کودکیِ شیطان
اِی دردسرِ کِشدار،اِی حادثه‌ی ممتد ... اِی فاجعه‌ی حتمی،قطعیتِ صد در صد

nimaarena
nimaarena
۱۳۹۶/۰۹/۲۸

پشتِ کمرنگ ترین فاجعه ها کشف شدم
آنکه در سفسطه جان کند فقط من بودم
چاره ای نیست از این راه گذر باید کرد
باید از وادیِ مشکوک به پایان برسی