توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
شعر فارسی
- به آن لبخندت که چون لبخند گلهاست / به رخسارت که چون مهتاب زیباست به گلهای بهار عشق و مستی / به قرآنی که آن را میپرستی قسم ای نازنین تا زنده هستم / تو را من دوست دارم میپرستم درون کلبه تاریک و تارم / تویی تنها چراغ روزگارم کبوترهای شعرم تیر خوردند / نمیبینی که عمری بی قرارم …
جوک
- اکوی مسجد محلمون خراب بود، حاج آقا اومد پشتبلند گو گفت :کمک های مردمی آمادسمادسادس ...دسدسدسبه همین برکت قسم مشاهده شده ۴ نفر فقط در حال لرزش باسن بودن،یکی هم از اون ته میگفت دستا شله ها
دوست کجاست
- شـــب است و در بـه در کوچـه های پـر دردم فقیر و خسته به دنبـال دوسـت مـیـگردم اسیـر ظلمتـم ، رفیق کـجـــــــــــا ماندی؟ من بـه اعتبار تو فانوس نیـاوردم
نمی آیی
- مردم از درد نمیآیی به بالینم هنوز مرگ خود میبینم و رویت نمیبینم هنوز بر لب آمد جان و رفتند آشنایان از سرم شمع را نازم که میگرید به بالینم هنوز
عاقل کیست
- وقتی دلم به سمت تو مایل نمیشودباید بگویم اسم دلم، دل نمیشود دیوانهام بخوان که به عقلم نیاورنددیوانهی تو است که عاقل نمیشود
کیستی
- سالها رفت و هنوز یک نفر نیست بپرسد از من که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی؟ صبح تا نیمه ی شب منتظری همه جا می نگری گاه با ماه سخن می گویی گاه با رهگذران،خبر گمشده ای می جویی راستی گمشده ات کیست؟ کجاست؟ صدفی در دریا است؟ نوری از روزنه فرداهاست…
رفیق من...
- شـــب است و در بـه در کوچـه های پـر دردم فقیر و خسته به دنبـال دوسـت مـیـگردم اسیـر ظلمتـم ، رفیق کـجـــــــــــا ماندی؟ من بـه اعتبار تو فانوس نیـاوردم