توجه !
عضویت در کانال تلگرام همخونه
(کلیک کنید)
بلاگ كاربران
در فرو بسته ترین دشواری
در گرانبارترین نومیدی،
بارها بر سر خود بانگ زدم:
"هیچت ار نیست مخور خون جگر، دست که هست!"
بیستون را یاد آر، دستهایت را بسپار به کار
کوه را چون پَرِ کاه از سر راه بردار!
وَه چه نیروی شگفت انگیزیست
دستهایی که به هم پیوسته ست...!
فریدون مشیری
نظرات دیوار ها
زیبا وقشنگ مرسی
لایک