بلاگ كاربران
گفت دانایى که گرگى خیره سر / هست پنهان در نهاد هر بشر
لاجرم جارى است پیکارى بزرگ / روز و شب مابین این انسان و گرگ
زور بازو چاره این گرگ نیست / صاحب اندیشه داند چاره چیست
اى بسا انسان رنجور و پریش / سخت پیچیده گلوى گرگ خویش
اى بسا زور آفرین مردِ دلیر / مانده در چنگال گرگ خود اسیر
هرکه گرگش را دراندازد به خاک / رفته رفته مىشود انسان پاک
هرکه با گرگش مدارا مىکند / خلق و خوى گرگ پیدا مىکند
هرکه از گرگش خورد دائم شکست / گرچه انسان مىنماید ، گرگ هست
در جوانى جان گرگت را بگیر / واى اگر این گرگ گردد با تو پیر
روز پیرى گرکه باشى همچو شیر / ناتوانى در مصاف گرگ پیر
اینکه مردم یکدگر را مىدرند / گرگهاشان رهنما و رهبرند
اینکه انسان هست این سان دردمند / گرگها فرمان روایى مىکنند
این ستمکاران که با هم همرهند / گرگهاشان آشنایان همند
گرگها همراه و انسانها غریب / با که باید گفت این حال عجیب
Like
ممنونم از حضورتون دوستان
لب بوم ما مشین
بارون میاد خیس میشی
برف میاد گولّه میشی
می افتی تو حوض نقاشی
خیس میشی
گولّه میشی
می افتی تو حوض نقاشی
کی می گیره ؟
فرّاش باشی
کی می کُشه ؟
قصاب باشی
کی می پزه؟
آشپزباشی
کی میخوره
حکیم باشی
گنجشکک اشی مشی
یاد شعرای کتاب فارسی دبستان که مجبورمون میکردن از حفظ کنیم افتادم خدا ازت نگذره
گنجشکک اشی مشی
لب بوم ما مشین
بارون میاد خیس میشی
برف میاد گولّه میشی
می افتی تو حوض نقاشی
خیس میشی
گولّه میشی
می افتی تو حوض نقاشی
کی می گیره ؟
فرّاش باشی
کی می کُشه ؟
قصاب باشی
کی می پزه؟
آشپزباشی
کی میخوره
حکیم باشی
گنجشکک اشی مشی
قشنگ بود
لایک