بلاگ كاربران


  • زیر هر آوار...یک چمدان آرزوست

  • قبل از اینکه جدیدترین طنز از تلخ ترین رخداد زمین را برای دوستانتان فرواردکنید به این فکر کنید :شاید هنوز عروسک شیرین نیمه جان میخواند تا شیرین آرام و بی ترس بخوابد ...شاید مادری هرثانیه با شنیدن نام دردانه اش جان می دهد و پدری تکیه بر تک دیوار مانده از خانه اش برای مرگ آرزوهایش شیون میکند و هنوز شمع کیک تولد فرهاد میسوزد از داغش..به این فکرکنید که :چندین مادرجوان در انتظار مردان تازه پدر شده شان چ…
  • تلخ تر از جدایی!!

  • تلخ تر از خود جدايی ها... آنجايی است كه بعدها آن دو نفر مدام بايد وانمود كنند، كه چيزی بينشان نبوده... كه هيچ اتفاقی جنيفتاده... كه از همديگر هيچ خاطره ای ندارند...
  • به یه جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی...

  • به يک‏جايياز زندگي که رسيدي، مي فهمي اوني که زود ميرنجه زود ميره، زود هم برميگرده. ولي اوني که دير ميرنجه دير ميره، اما ديگه برنميگرده ...   به يک‏جايي از زندگي که رسيدي، مي فهمي رنج را نبايد امتداد داد بايد مثل يک چاقو که چيزها را مي‏بره و از ميانشون مي‏گذره از بعضي آدم‏ها بگذري و براي هميشه قائله رنج آور را تمام کني.   به يک‏جايي از زندگي که رسيدي، مي فهمي بزرگ…