دختری ک سیگار میکشه

خرابه

بی حجابه:

خرابه

میخنده:

خرابه

میرقصه:

خرابه

با همه شوخی میکنه:

خرابه

با لبخند صحبت میکنه:

خرابه

خرابه اقا خرابه، به مولا قسم خرابه

اما اون دختر نه، فکر تو خرابه...

خراب تویی ک تا یه دختر میبینی، فکرت میره رو تختخواب

خراب تویی ک فک میکنی فقط خودت خوار مادر داری

خراب تویی ک میگی مخ بزنم و ببرم خونه و بعدش گور باباش

خراب تویی ک گرگای ناموستو میدری

ولی خودت واسه ناموس دیگرون گرگی

برو عامو

خراب تویی ک خیلیارو خراب کردی

سخت نگیر رفیق

الماس

زاییده

فشاره...

دی هارد :. به معنای پر استقامت....جان سخت
بخاطر شخصیت روحی ک دارم البته ان شالله

هر کی بالاس والا نیس

مهم نیس چقدر بالایی

ببین عقابی یا لاشخوری...

رونوشت:

۱- مسولا

۲- پولدارا

۳-مدرک دارا

۲۲
سلام،به امید سلامتیت

خوب

خدایا وطن ما را از بلای ریا مصون دار

مدل قدیمی ریا ک طرف همش سعی میکنه اون ایمانی ک نداره رو برای بقیه با استفاده از ابزاری مثل تسبیح

یا ریش یا به طرق مختلف با ایمان نشون بده، خوب نبودنشو ، خوب جلوه بده حالا یا برای کسب موقعیتی یا ارضا شدن خلا روحی

ولی خطرناک تر از اون مدل ریا، ریای جدید با ورژن جدیده که اسمشو میذارم ریای مجازی!!!

طرف ناامید محضه، یه ادم ضعیف و افسرده ولی همش مطالب مثبت اندیشی و جملات قصار از یزرگان و خوبان

کپی پیست میکنه تا خودشو ...

طرف اصلا جهان بینی شفاف و فلسفه زندگی نداره ولی همش به کمک تسبیح جملات خوب خوب دیگرون ،ریا و ظاهرسازی

میکنه که ادم عمیقیه!!!

طرف اعصاب معصاب نداره و با خونوادش مثل سگ رفتار میکنه به اینجا ک میرسه میشه جوکر!!!

به ریاکارای مجازی صرفا بخاطر کپی پیست مطالب خوب ، اعتماد و باور نکنیم

این مدل جدید بردگی و حمالی بصورت برداشتن بار( مطالب) از جایی به جای دیگس همین!!!

چندیست از ظاهر ارایشی سیریم....

این داستان رو مدتها پیش یکی از دوستام برام تعریف کرد

و اصلا صحت و سقم تاریخیش برام مهم نیست

بلکه محتواش مهمه و اینکه کاملا بهش ایمان دارم

و اما داستان:

به فردوسی پیشنهاد طلا و مقام والا میدن تا شاهنامشو تقدیم شاه کنه

ولی فردوسی قبول نمیکنه لذا هر وقت زر یا تزویر برای حکومت در جهت خرید یک انسان

کارساز نشه از زور استفاده میکنه

فردوسی رو زندانی میکنن!!!

باز هم فردوسی قبول نمیکنه تا اینکه

وزیر فکری به ذهنش خطور میکنه

یک زندانی دیگه ای رو با فردوسی هم سلول میکنن

فردوسی ادیب، بافرهنگ و بافهم جویای حال رفیق زندانش میشه و احوال پرسی و دلداری

ک غصه نخور و خدابزرگه

زندانی رو به فردوسی میکنه و شدیدا و عمیقا گریه میکنه

فردوسی با دیدن حال زار اون، میره کنارش میشینه و شروع میکنه به نوازشش و میپرسه:

چرا یهو اینقد منقلب شدی؟

زندانی میگه:

وقتی به صورتت نیگا کردم و همون حین ک ریشاتو دیدم دلم برای بزغاله ام تنگ شد!!!

فردوسی فهیم فهمید ک با یه فرد جاهل هم اتاقی شده لذا فریاد زد:

زندان باااان؟ زندااااااان بااااان؟؟؟؟؟؟

به شاه بگو هر چه بگوید مقبول است فقط مرا خلاص کنید از دست چنین جاهلی...

نتیجه اخلاقی: ...

سرگرمی...

آنجایی ک باید ببینی و برایت بایستی اهمیت و اولویت اولت باشه

ولی نبینی و اعتراض نکنی

جایی ک باید احساس مسولیت کنی

دردشناس باشی

ولی نبینی و نشناسی

تو را سرگرم چیزای خوب و فرعی میکنند تا اصول و مهم ترین حقیقت را با حقایق کوچک بپوشانند و از یادها ببرند

زمین ما پر از جنگ و کشتار انسان هاست

ظلم بیداد میکنه
و

اکنون خوبان ساده لوح ما را سرگرم حمایت از حقوق حیوانات و فواید گیاهخواری و حقوق زنان و موی زنان و مستحبات

و

بدان ما را سرگرم آزادی های جن ۳۰ و مد و ... کرده اند

و چه اسوده ظلم میکنند و می چاپند

انسان گرگ انسان...

بزک کرده های افراطی و حساس به زیبایی ظاهری و دماغ و پروتز به شکل بیمارگونه

و

پرستش و بردگی مد را تمدن می نامند

ما تمدن داریم ولی متمدن نیستیم

ما به روز هستیم ولی جاهل به مفهوم واقعی به روز بودن...

خوشا بحال دخترا

اونا در جثه ظریف و ضعیفشون

یه چیزی دارن که ما پسرا

در وجود کبریایی و باقدرتمون نداریم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
اونا امیرساکتو دارن