بزرگوار بلاگی با عنوان آموزش عشق‌بازی و... گذاشته

کاش قبلش آموزش «عشق چیست؟» رو می‌گذاشت

مهربانا بر ما بیاموز

که زندگی بی‌عشق به مانند جسمی بی‌روح است

یک لش، عفن، لجن

و این نور عشق است که به هر چیزی زندگی می‌بخشد

معطرش می‌کند

مزه‌دارش می‌کند

معنا می‌بخشد

به گمانم برادرم عیسی وقتی مرده‌ها را زنده می‌کرد

زیر لب

یا عشق

می‌گفت

ایزدا دل‌های ما را از غبار و لجن‌های کینه، نفرت، خشم و تاریکی‌ها پاک بگردان

الهی من لی غیرک

در آرامشی وصف‌ناپذیر به سر می‌برم

روش من اینطوری که:

تمام تلاشم رو می‌کنم

به نتیجه مطلوب اگه رسیدم می‌گم شکر

اگه نرسیدم یه مدتی با خودم خلوت می‌کنم و کلا از وجودم دلیل و ریشهٔ درد رو

حذف و خشک می‌کنم

زندگی دو ثانیه هست و ارزش غصه خوردن بیش از استاندارد رو نداره

هر روزی که می‌گذرد

خودم را بی‌ذوق‌تر نسبت به زندگی شخصی و در مقابل، مشتاق‌تر و پرانرژی‌تر

برای فعالیت در مسائل اجتماعی می‌یابم

آینه! خود را در درونش دیدم

چهرهٔ پیرمردی ۱۰۰ ساله که

خود را برای آخرت آماده می‌کند و بی‌میل به امور دنیوی!

ورودم به مرحلهٔ جدید از زندگانی‌ام مبارک باد

چون چنین خود را دیدم

از معبد زیبایم بیرون آمدم

هوا بس ناجوانمردانه سرد بود

تبر را برداشتم و به جان پُلی افتادم که معبدم را به شهر و آدمیان وصل می‌کرد

پل را خراب کردم تا چشم در راه نباشم و امیدی به آمدن کسی نداشته باشم

و نه راهی برای رفتنم به آن سوی پل!

واه معبد زیبا و گرم من

دیگر من مانده‌ام و تو

و

منتظر فرشتهٔ مرگ تا مرا از این زندان به وطن اصلی‌ام ببرد...

ما دشمن را ملاقات کرده‌ایم

او

خودِ

ماست

هدف، بیرون کردن افکار منفی از ذهن نیست؛ بلکه هدف پیشگیری از

تحکیم این افکار است.

اگه از کسی خوشت اومده و نمی‌دونی صحبت رو از کجا شروع کنی
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
از دیلی مارکت شروع کن

تمنا می‌کنم

این یه گوشه از مشاوره‌های من بود

پس مشاوره‌هات رو از این به بعد از کی می‌گیری؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بیمهٔ از کی