بلاگ كاربران
- عنوان خبر :
زندگی را داد و ستدی نکنیم!
- تعداد نظرات : 3
- ارسال شده در : ۱۳۹۷/۰۵/۰۲
- نمايش ها : 387
دیروز پدری را دیدم که به کودکش گفت:"بابا! یک لیوان آب به من بده!" و بچه پرسید: "برای چی!؟ در عوض برایم چه میخری؟" و پدر مات ماند که چه بگوید! انگار همه پدر و مادرها مجبورند بیحساب و کتاب و در راه خدا ببخشند و زحمت بکشند! و همه بچهها باید در قبال کاری که انجام میدهند مزدی دریافت کنند و چیزی به دست آورند. درست مثل بازار که پولی میدهی و جنسی میخری، در روابط خانوادگی و دوستانه هم متاسفانه دید بازاری و داد و ستدی غالب شده است. این امر بخصوص در بین زن و شوهرهایی که هر دو کار میکنند و درآمد مستقل دارند بیشتر به چشم میخورد.
دوستی میگفت: "گویی دوره کمک آشنایان و فامیلها به يكديگر سپری شده است. یعنی ایام شیرین و خاطرهانگیزی که اعضای یک خانواده بدون هیچ چشمداشتی و فارغ از هر نوع سود و زیان به یکدیگر کمک میکردند انگار در حال رنگ باختن است و همه آدمها به نوعي بازاری و اهل معامله و داد و ستد شدهاند. فقط واحد پول و نوع کار فرق کرده است ولی در عمل بیشتر آدمها همه امور دنیا حتی روابط خانوادگی را از پنجره سود و زیان نگاه میکنند و نتیجه این نگاه در نهایت چیزی جز تنهایی و بیرحمی و غربت نخواهد بود."
میگویند روزی صاحب معرفتی با لباس تمیز به مجلس میهمانی میرفت. سر راه خویش فرد نیازمندی را دید که با لباس کثیف روی زمین افتاده و به کمک احتیاج دارد. بلافاصله خم شد و او را بلند کرد و به درمانگاه رساند. و آنجا منتظر ماند تا از سلامت حال او مطمئن شود. آشنایی او را دید و با لبخند گفت: "حتما این کار خیر را انجام دادید تا خداوند به شما جایی دیگر صدها برابر پاداش دهد!؟"
او پاسخ داد: "اینکه خدا پاداش مرا بدهد یا نه به کرم و رحمت و حکمت خودش بستگی دارد. اما من به این شخص کمک کردم فقط چون به کمک نیاز داشت. همین و بس."
خوب روی این جمله دقت کنید! آیا من و شما هم در زندگی عادی خود اینگونه هستیم!؟ لازم نیست در بین غریبهها دنبال مصداق بگردید. ببینید اگر برادر یا خواهر یا دوست و آشنایمان دچار مشکلی شود و نیاز به کمک و همراهی داشته باشد آیا بلافاصله و بدون سبک و سنگین کردن و منفعتسنجی برای کمک اقدام میکنیم و یا دست روی دست می گذاریم و وقتکشی میکنیم و دنبال بهانهای میگردیم تا خود را از او دور سازیم؟ اگر اینگونه هستیم و تمام روابط خصوصی و خانوادگی و دوستی خود را بر اساس اصل سودجویی بنا نهادهایم، چگونه انتظار داریم در مواقع بحرانی که دستمان خالی است و خودمان نیازمند کمک هستیم دیگران به کمک ما بیایند؟"
فکر میکنید علت غریبه بودن و تنهایی فراگیری که در جوامع به ظاهر متمدن بین انسانها حاکم شده چیست؟ مگر چیزی غیر از همین دید و نگاه سودجویانه است؟ وقتی هر انسانی خود را در حکم شکارچی ببیند که آدمهای دیگر طعمه او هستند و باید از آنها سود برد، آیا فرجام این طعمهبینی آدمها چیزی غیر از تنهایی و انزوا و بیکسی میتواند باشد؟
اگر در احوال خانوادههایی که با وجود داشتن اعضای منفعتطلب هنور هم گرد یکدیگر جمع هستند و متلاشی نشدهاند دقت کنید، بلافاصله میبینید که در بین اعضای خانواده هستند اعضای انگشتشماری که دست و دلبازند و بیهیچ چشمداشتی خرج میکنند و هزینه و زحمت جمع را تحمل میکنند فقط برای اینکه خانواده را دور هم جمع نگه دارند. وگرنه اگر قرار باشد هر کسی سود خودش را بخواهد و به هر چیزی از منظر سودرسانی نگاه کند، دیگر هیچ انسانی به داد اشخاص نیازمند نخواهد رسید و عشق و فداکاری و ایثار هرگز معنای واقعی خود را پیدا نخواهد کرد. اشخاص منفعتطلب شاید به ظاهر در مقطعی از زمان به مال و منال قابل توجهی دست یابند اما در درازمدت چیزی جز حسرت و ناداری و تنهایی نصیبشان نمیشود.
باید همچون آن صاحب معرفت بدون هیچ چشمداشتی به نیازمندان کمک کرد. تنها در این صورت است که خالق هستی نور بصیرت و معرفت را در دلهای ما فروزان خواهد ساخت و محبت ما را در دلهای انسانهای دیگر جاری خواهد ساخت طوری که در ایام سختی و بحران هرگز تنها نخواهیم ماند. فقط باید مواظب باشیم که زندگی را داد و ستدی نکنیم.
لایک ممنون از شما وبلاگ اموزنده تان ....
زمونه عوض شده
تشکر از بلاگ