دیوار کاربران


مهدی
مهدی
۱۳۹۶/۰۶/۲۸

یادت باشه تا خودت نخوای، هیچ کس نمیتونه زندگیتو خراب کنه!

یادت باشه که آرامش رو باید تو وجود خودت پیدا کنی!

یادت باشه خدا همیشه مواظبته!

یادت باشه همیشه ته قلبت یه جایی برای بخشیدن آدما بگذاری!

منتظر هیچ دستی در هیچ جای این دنیا نباش، اشکهایت را با دستهای خودت پاک کن، همه رهگذرند!

مهدی
مهدی
۱۳۹۶/۰۶/۲۸

آرزو میکنم
هیچ راه نجاتی
نداشته باشید
وقتی که غرق
خوشبختی هستید

azadehirani83
azadehirani83
۱۳۹۶/۰۶/۲۸

عاشق که بشوم تمام وجودت را..
تار تار موهایت را غزل میکنم.!
عاشق که بشوم کلمات را به زانو در مے آورم در برابر تو!
جلاد میشوم بالایِ سر تمام فعل و فاعل هایِ بے گناه..!
چشم هایت را دو بیتے میکنم
میخواهم کوتاه باشد و جذاب.
دستانت را میگیرم و بدونِ توجه به این مردم که " عاشقی" را جرم و سرد بودن را حیا میدانند کلِ شهر را با تو قدم میزنم!
باران که ببارد بدونِ معطلے چترم را برمیدارم و به نزدیک ترین پارک که برسیم چتر را مے اندازم و آنقدر دورَت میگردم که خیسِ خیس شوم!
عاشق که شوَم روز به روز به عشقِ با تو بودنم میبالَم نه اینکه روزمرگے کنم وجودت را..!
عاشق که شوَم کوتاه مے آیم برایَت
دیوانه میشوَم برایَت...
و از دست دادنَت میشودجزء محال ترین هایِ جهان!
اگر من عاشق شوَم
یاد میدهم به همه یِ این مردم عاشقے را...
رسیدن را...
تفاهم را...
آخ اگر من عاشق شوم!

پ.ن: آدم های زیادی خوب حرف می زنند اما تعداد آدم هایی که خوب و صادقانه عمل می کنند کم تر از انگشتان 1 دست است

مهدی
مهدی
۱۳۹۶/۰۶/۲۰

آدمها فکر می کنند اگر یک بار دیگر متولد شوند، جور دیگری زندگی
می کنند، شاد و خوشبخت و کم اشتباه خواهند بود.
فکر می کنند می توانند همه چیز را از نو بسازند، محکم و بی نقص!
اما حقیقت ندارد..
اگر ما جسارت طور دیگری زندگی
کردن را داشتیم،
اگر قدرت تغییر کردن را داشتیم،
اگر آدمِ ساختن بودیم،
از همین جای زندگیمان به بعد را
مى ساختيم....

مهدی
مهدی
۱۳۹۶/۰۶/۱۷

هیچ وقت برای اثبات خودتان
به دیگران توضیح ندهید؛

چون دوستانتان به این صحبت ها احتیاجی ندارند،

دشمنانتان هم آنها را باور نخواهند کرد...

مهدی
مهدی
۱۳۹۶/۰۶/۱۶

دلتنگــــے و غـــــرور

دوتا چیـــز ڪــہ تــوے همــہ هســـټ

وهیچـــوقــټ با هــم همــاهنــگ نیستـن

مهدی
مهدی
۱۳۹۶/۰۶/۱۶

آدم هایی هستند که وقتی خوشحالی،
کنارت نیستند...
چون حسودند...
وقتی غمگینی در آغوشت نمیگیرند،
چون خوشحالند...
وقتی مشکل داری به ظاهرهمدردند،
اما در واقع بی خیال تو هستند...
امـا،وقتی خـودشان مشکل دارند،
با تو خیلی مهربانند...
این ها بدبخت ترین،
انسان های روی زمین هستند..!
که هيـچ آرامشى در زندگى ندارند.

azadehirani83
azadehirani83
۱۳۹۶/۰۶/۱۵

پا به پای کودکی هایم بیا
کفش هایت را به پا کن تا به تا

قاه قاه خنده ات را ساز کن
باز هم با خنده ات اعجاز کن

پا بکوب و لج کن و راضی نشو
با کسی جز دوست همبازی نشو

بچه های کوچه را هم کن خبر
عاقلی را یک شب از یادت ببر

خاله بازی کن به رسم کودکی
با همان چادر نماز پولکی

طعم چای و قوری گلدارمان
لحظه های ناب بی تکرارمان

مادری از جنس باران داشتیم
در کنارش خواب آسان داشتیم

یا پدر اسطوره دنیای ما
قهرمان باور زیبای ما

قصه های هر شب مادربزرگ
ماجرای بزبز قندی و گرگ

غصه هرگز فرصت جولان نداشت
خنده های کودکی پایان نداشت

هر کسی رنگ خودش بی شیله بود
ثروت هر بچه قدری تیله بود

ای شریک نان و گردو و پنیر !
همکلاسی ! باز دستم را بگیر

مثل تو دیگر کسی یکرنگ نیست
آن دل نازت برایم تنگ نیست ؟

حال ما را از کسی پرسیده ای ؟
مثل ما بال و پرت را چیده ای ؟

حسرت پرواز داری در قفس؟
می کشی مشکل در این دنیا نفس؟

سادگی هایت برایت تنگ نیست ؟
رنگ بی رنگیت اسیر رنگ نیست ؟

رنگ دنیایت هنوزم آبی است ؟
آسمان باورت مهتابی است ؟

هرکجایی شعر باران را بخوان
ساده باش و باز هم کودک بمان

باز باران با ترانه ، گریه کن !
کودکی تو ، کودکانه گریه کن!

ای رفیق روز های گرم و سرد
سادگی هایم به سویم باز گرد !

مهدی
مهدی
۱۳۹۶/۰۶/۱۱

اگه امروز بتونی...

یک ذره مهربون‌تر
یک ذره آروم‌تر
یک ذره قدرتمندتر باشی

امروز متفاوت ترین
روز عمرت خواهد بود..

azadehirani83
azadehirani83
۱۳۹۶/۰۶/۱۰

چه بوی خوشی می‌وزد از سمت آسمان
پَرپر هزار و یکی گنجشک بهارزا
بر شاخسار بلوطی که بالانشین است

و باز پناه جُستن پوپکی
پیاله‌ی آبی ...

دارد از پشت نی‌زار این دامنه
صدای کسی می‌آید
کسی دارد مرا به اسم کوچک خودم می‌خواند
آشناست این هوای سفر
آشناست این آواز آدمی
آشناست این وزیدن باد
خنکای هوا
عطر برهنه‌ی بید ...

سوسن‌ها، سنجدها، باران‌های بی‌سبب
و پرندگانِ سحرخیز دره‌ی انار
که خوشه‌های شبِ رفته را
به نور بوسه می‌چیدند
و من چقدر بوسه بدهکارم
به این همه رود، راه، آدمی...!



"سیدعلی صالحی"