پیشینیان با ما
در کار این دنیا چه گفتند؟

گفتند: باید سوخت

گفتند: باید ساخت

گفتیم: باید سوخت،

اما نه با دنیا

که دنیا را!

گفتیم: باید ساخت،

اما نه با دنیا

که دنیا را!

روزی میــرسَد.

بـــی هیــــچ خَبـــَـــری.

بــا کولـــــه بــــآر تَنهـــاییـَم.

دَـر جـــاده هــای بـی انتهــــای ایـن دنیــای عَجیـــــب.

راه خــــواهم افتـــــاد.

مَـــن کـــه غَریبـــــم.

چـــه فَــــرقی دارد کجـــــای ایـــن دنیــــــا بـاشــــم.

همــه جــــای جهــــان تنهـــــایی بــــا مَـــن است

+5

http://www.hamkhone.ir/member/360/blog/view/132852/#
しѺ√乇 (◡‿◡✿) اون روزای خـــ ـوب میــــــ ـاد (◕‿◕) しѺ√乇……
5+

در مهربانی همچون باران باش...
که در ترنمش علف هرز و گل سرخ یکیست...
5+

در نهایت چیزی که به یادمان می ماند حرف دشمنانمان نیست
بلکه سکوت دوستانمان است
(مارتین لوتر کینگ)

+5

http://www.hamkhone.ir/member/29865/blog/view/132683/
دوس دختر فروشی،بدو حراجه

چه خوش خیال بودم….

که همیشه فکر می کردم در قلب تو محکومم…….

به حبس ابد!!

به یکباره جا خوردم…..

وقتی زندانبان به یکباره بر سرم فریاد زد….

……هی…

تو….

آزادی!….

و صدای گام های غریبه ای که به سلول من می آمد...!

سرخوشانـــــه می خندم
شوخـــی می کنم
سَر به سَرت می گذارم
و تو نمیدانی ....
چقدر سخت اســت
احساس خفگی کردن پشـت این نقابِ لعنتـی