بلاگ كاربران


امشب
بویِ نبودنت همه جا پیچیده ،
و اینجا یک نفر در هیاهویِ شیشه ها ،
فریاد می زند
که تو دیگر نخواهی آمد ...
دلم می خواهد
همه ی شیشه ها را بشکنم
و گلویِ کسی را پاره کنم
که پُشتِ پرده ی شیشه ها ست ...
خفه اش کنید !
من دیگر طاقت ندارم ...

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


si30
ارسال پاسخ

روزگار خیلی نامرده.....