من به بودنش نيازمند شدم .
وقتی که ديگر رفت ،
من به انتظار آمدنش نشستم .
وقتی که ديگر نمی توانست مرا دوست بدارد ،
من او را دوست داشتم .
وقتی که او تمام کرد ،
من شروع کردم .
وقتی که او تمام شد ، من آغاز شدم .
و چه سخت است تنها متولٌد شدن ،
مثل تنها زندگی کردن است ،
مثل تنها مردن !
دکتر شریعتی
من به بودنش نيازمند شدم .
وقتی که ديگر رفت ،
من به انتظار آمدنش نشستم .
وقتی که ديگر نمی توانست مرا دوست بدارد ،
من او را دوست داشتم .
وقتی که او تمام کرد ،
من شروع کردم .
وقتی که او تمام شد ، من آغاز شدم .
و چه سخت است تنها متولٌد شدن ،
مثل تنها زندگی کردن است ،
مثل تنها مردن !
دکتر شریعتی
من به بودنش نيازمند شدم .
وقتی که ديگر رفت ،
من به انتظار آمدنش نشستم .
وقتی که ديگر نمی توانست مرا دوست بدارد ،
من او را دوست داشتم .
وقتی که او تمام کرد ،
من شروع کردم .
وقتی که او تمام شد ، من آغاز شدم .
و چه سخت است تنها متولٌد شدن ،
مثل تنها زندگی کردن است ،
مثل تنها مردن !
دکتر شریعتی
وقتی که ديگر رفت ،
من به انتظار آمدنش نشستم .
وقتی که ديگر نمی توانست مرا دوست بدارد ،
من او را دوست داشتم .
وقتی که او تمام کرد ،
من شروع کردم .
وقتی که او تمام شد ، من آغاز شدم .
و چه سخت است تنها متولٌد شدن ،
مثل تنها زندگی کردن است ،
مثل تنها مردن !
دکتر شریعتی
زیبا بود
Merc
وقتی که ديگر رفت ،
من به انتظار آمدنش نشستم .
وقتی که ديگر نمی توانست مرا دوست بدارد ،
من او را دوست داشتم .
وقتی که او تمام کرد ،
من شروع کردم .
وقتی که او تمام شد ، من آغاز شدم .
و چه سخت است تنها متولٌد شدن ،
مثل تنها زندگی کردن است ،
مثل تنها مردن !
دکتر شریعتی
Merc
من به بودنش نيازمند شدم .
وقتی که ديگر رفت ،
من به انتظار آمدنش نشستم .
وقتی که ديگر نمی توانست مرا دوست بدارد ،
من او را دوست داشتم .
وقتی که او تمام کرد ،
من شروع کردم .
وقتی که او تمام شد ، من آغاز شدم .
و چه سخت است تنها متولٌد شدن ،
مثل تنها زندگی کردن است ،
مثل تنها مردن !
دکتر شریعتی