بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    شباهت چشم

  • تعداد نظرات : 4
  • ارسال شده در : ۱۳۹۲/۰۷/۱۲
  • نمايش ها : 232

توی حیاط بیرستان یه نفر یقه پیرهنشو گرفت، فهمیده بود از خواهرش خوشش میاد بچه دورشون حلقه زدن و فریاد کشدن قورتش بده .... چون هیکلش بزرگ بود طرف هی مشت میزد و اون فقط دفاع میکرد بالاخره یه خراش کوچکی توی صورتش افتاد.

فرداش خواهر طرف بهش گفت حداقل توهم یه مشت میزدی ولی روش نشد بهش بگه اخه چشماش شبیه چشمای تو بود.

                                       به سلامتی هرچی عاشقه 

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


mss110
ارسال پاسخ

عالی بود
من کمک سمیرا میکنم یه مشتم من میزنم

sahell2022
ارسال پاسخ

مرسیییییییی

kamran_123456789
ارسال پاسخ

دمت گرم
حال کردم

samiranice
ارسال پاسخ

به سلامتی
مرسی عزیزم قشنگ بود
بیا اون مشت من میزنم