بلاگ كاربران


  • کجاست؟

  • در غمی که اشک نیست،در شادی که لبخند نیست،در بغضی که ناله نیست،در دردی که اه نیست، احساس کجاست؟ در احساسی که حس نیست،در دلی که عشق نیست،در دوستی که محبت نیست،در صداقتی که راستی نیست،زندگی کجاست؟ در زندگی که هدف نیست،در هوایی که باد نیست،در خاکی که اب نیست،در باغی که گل نیست،انسان کجاست؟ در انسانی که هیچ نیست،در سفره ای که نان نیست،در زمینی که جانیست،در دنیایی که رحم نیست،مرگ کجاست؟…
  • شیرین و فرهادی

  • نانوا هم جوش شیرین میزند ، بیچاره فرهاد تو را چه به فرهاد؟ یک فرهاد بود و یک بیستون عاشقی تو همین یک وجب دیوار را بردار من باورت می کنم؟ بیستون کنده شد و عشق به جایی نرسید، دیگر از تیشه فرهاد بدم میاد. از بیستون نیاید صدای تیشه گویا که فرهاد به خواب شیرین رفته باشد از عشق های این روزا داستانی به بلندای شنگول و منگول هم نمی توان نوشت چه برسد به شیرین و فرهاد یه زمونه ای شده اگه برای عشقت کوه هم بکن…
  • شباهت چشم

  • توی حیاط بیرستان یه نفر یقه پیرهنشو گرفت، فهمیده بود از خواهرش خوشش میاد بچه دورشون حلقه زدن و فریاد کشدن قورتش بده .... چون هیکلش بزرگ بود طرف هی مشت میزد و اون فقط دفاع میکرد بالاخره یه خراش کوچکی توی صورتش افتاد. فرداش خواهر طرف بهش گفت حداقل توهم یه مشت میزدی ولی روش نشد بهش بگه اخه چشماش شبیه چشمای تو بود.                         &nb…