دیوار کاربران


farhad20
farhad20
۱۳۹۲/۰۷/۱۸

پس کجایی سهراب؟
آب را گل کردند چشم ها را بستند و چه با دل کردند
صبر کن سهراب
گفته بودی؛ قایقی خواهم ساخت دور خواهم شد از این خاک غریب
قایقت جا دارد؟؟؟
*من هم از همهمه ی اهل زمین دلگیرم

reezaa
reezaa
۱۳۹۲/۰۷/۱۷

دختر تنها ! از تنهایی خسته شده بود از طرفی دوست داشت هر چه زودتر ازدوج کنه برای همین از دوستش خواست راهنمایی اش کنه
دوستش میگه : من هم تنهام ، بیا با هم بریم کوه ، چون شنیدم خیلی از مردهای آماده ازدواج و تنها برای پیدا کردن زن میرن کوه ...
اون دو تا میرن کوه
در بالای یه صخره کوه
جایی که اون دو تا هیچ کسی رو نمی بینن
تصمیم می گیرن داد بزنن
و حرف دلشون رو به کوه بگن :
- با من ازدواج می کنی ؟
.
.
.
.
و بعدش شنیدن

…… ﺑـــــــــــــــــــﺎ ﻣـــــــــــــــــــــــــﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣـــــــــﯿﮑﻨـــــــــــــﯽ؟
.
ﺑــــــﺎ ﻣــــــــــﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣـــــــﯿﮑﻨـــــــــــﯽ؟
.
ﺑـــﺎ ﻣــــــﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣــــﯿﮑﻨـــــــﯼ؟
.
ﺑـﺎ ﻣــــﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣـــﯿﮑﻨــﯽ؟
.
ﺑﺎ ﻣﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟

یه نگاهی به هم انداختند
لپ هاشون گل انداخته بود چون ﺁﻣﺎﺩﮔﯽ پذیرفتن ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﻭ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ
در حالی که از صخره پایین می اومدن گفتند نه ما می خواهیم درس بخونیم ....

hannan
hannan
۱۳۹۲/۰۷/۱۶

نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچیک از مردم این آبادی...
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز.

kamran_123456789
kamran_123456789
۱۳۹۲/۰۷/۱۶

کی بود یکی نبود زیر این گنبد کبود یه غریبه آشنا دلو جونمو ربود این جوری نگام نکن گل یاس مهربون اون غریبه خودتی همیشه با من بمون....!!!!

68arash
68arash
۱۳۹۲/۰۷/۱۲

دردناک است دوست بداری و گمان کنی دوستت دارند

حال آنکه او یگانه هستی تو باشد و تو یکی از هزاران لذت او …

68arash
68arash
۱۳۹۲/۰۷/۱۲

امشــب

از ایـــــنجا

صــدایت میـــــکـنم

تــو

از آنــــــجا بـغـلــم کـــن ...

دلــــم گرفــــته...
.
.
.