دیوار کاربران


peyman0082
peyman0082
۱۳۹۶/۰۳/۱۹

http://www.hamkhone.ir/member/34545/blog/view/276169/
منتظریم

مهدی
مهدی
۱۳۹۶/۰۳/۱۹

‌ (http://jametan.com/t/fbe41ed39977752519.png) همه‌روز روزه بودن، همه‌شب نماز كردن
همه‌ساله حج نمودن،سفر حجاز كردن

شب جمعه‌ها نخفتن به‌خدای راز گفتن
ز وجود بی‌نیازش، طلب نیاز كردن

به مساجد و معابد همه اعتكاف جستن
ز مناهی و ملاهی همه احتراز كردن

ز مدینه تا به كعبه، سر و پا برهنه رفتن
دو لب از برای لبیک به وظیفه باز كردن

به‌خدا كه هیچ‌یک را ثمر آنقدر نباشد
كه به‌روی ناامیدی درِ بسته باز كردن...!

مهدی
مهدی
۱۳۹۶/۰۳/۱۹

مردم هیچ وقت
بابت ضعفت ازت متنفر نیستن.
اونا به خاطر قدرت و توانایی هات
ازت متنفرن!پس سعی کن قوی باشی و به نظر دیگران بی اهمیت

مهدی
مهدی
۱۳۹۶/۰۳/۱۹

الہی
اگر امتحان میڪنی
توان وتحملمان را زیاد ڪن
اگرمی آموزی، درڪمان را
وسعت بدہ
اگر می بخشایی ظرفیت مان را
افزایش بدہ

الہی در این شب
دل مہربونتون پُر باشہ
ازبرڪت عشق

شب_بخیر

shadi1357
shadi1357
۱۳۹۶/۰۳/۱۸

پنج شنبه است
یادی کنیم از بهشتیان
از شهداے ایران
و حادثه تروریستے تهران
با نثارفاتحه وصلوات
روحشان راشاد کنیم
جاشون همیشه درکنارمان
خالیست

shadi1357
shadi1357
۱۳۹۶/۰۳/۱۸

آخرهفته تون عالی
خدایا
دراین روزهای پرحادثه
دراین هیاهوی روزگار
پناه دوستان و
هموطنانم باش واز
بلاهاوحوادث
محفوظ شان بدار
++++++
یکی از ویژگیهای
اصلی انسان سالم این است
که به بن بست نمیرسد.
همیشه
"ضمن واقع بینی" بگویید،
باز هم راهی وجود دارد.
" بزرگترین بلا،نا امیدیست"


+

khoobyar
khoobyar
۱۳۹۶/۰۳/۱۸

منتخبی از کتاب داستان من نوشته مرلین مونرو

هالیوودی که من میشناختم ، هالیوود بدشانسی بود و بدبختی.
تقریبا هرکس که میشناختم یا سوء تغذیه داشت یا به فکر خودکشی بود . مثل یک بیت شعر بود : " آب ، آب ، همه جا آب ، امان از یک قطره در دهان ما".
نام ، نام ، آوازه ، اما یکی ی« فیلتر شد » لام هم به ما نمیکرد.

غذایمان در پیشخوان قهوه خانه های ارزان بود و جایمان در اتاق های انتظار . ما زیبا ترین قبیله گدایانی بودیم که تازه شهری به خود دیده و تعدادمان هم کم نبود ! برندگان ملکه زیبایی ، دختران دانشگاهی زرق و برق دار ، و دختران پری سیمایی که خانه دار بودند ، از همه جا در این شهر گرد هم آمده بودند . از شهر ها و مزرعه ها ، از کارخانه ها ، مراکز رقص و آواز و آموزشگاه های هنرهای نمایشی و حالا در این بین ، یک نفر هم از یتیم خانه آمده بود .

و دور و ورمان پر از گرگ بود . نه از آن گرگ های بزرگ که داخل استادیو ها نشسته اند ، گرگ هایی کوچک : آژانس های استعدادیابی بدون دفتر و مرکز ، دفترهای تبلیغاتی بی مشتری ، واسطه هایی بدون ارتباط با مخاطبین یا مدیران .

قهوه خانه ها و کافه های ارزان پر از مدیرانی بود که آماده بستن قرارداد بودند ، فقط کافی بود ثبت نام کنی و شرط ثبت نام آنها معمولا در تخت خواب میگذشت.

khoobyar
khoobyar
۱۳۹۶/۰۳/۱۸

منتخبی از کتاب داستان من نوشته مرلین مونرو

هالیوودی که من میشناختم ، هالیوود بدشانسی بود و بدبختی.
تقریبا هرکس که میشناختم یا سوء تغذیه داشت یا به فکر خودکشی بود . مثل یک بیت شعر بود : " آب ، آب ، همه جا آب ، امان از یک قطره در دهان ما".
نام ، نام ، آوازه ، اما یکی ی« فیلتر شد »لام هم به ما نمیکرد.

غذایمان در پیشخوان قهوه خانه های ارزان بود و جایمان در اتاق های انتظار . ما زیبا ترین قبیله گدایانی بودیم که تازه شهری به خود دیده و تعدادمان هم کم نبود ! برندگان ملکه زیبایی ، دختران دانشگاهی زرق و برق دار ، و دختران پری سیمایی که خانه دار بودند ، از همه جا در این شهر گرد هم آمده بودند . از شهر ها و مزرعه ها ، از کارخانه ها ، مراکز رقص و آواز و آموزشگاه های هنرهای نمایشی و حالا در این بین ، یک نفر هم از یتیم خانه آمده بود .

و دور و ورمان پر از گرگ بود . نه از آن گرگ های بزرگ که داخل استادیو ها نشسته اند ، گرگ هایی کوچک : آژانس های استعدادیابی بدون دفتر و مرکز ، دفترهای تبلیغاتی بی مشتری ، واسطه هایی بدون ارتباط با مخاطبین یا مدیران .

قهوه خانه ها و کافه های ارزان پر از مدیرانی بود که آماده بستن قرارداد بودند ، فقط کافی بود ثبت نام کنی و شرط ثبت نام آنها معمولا در تخت خواب میگذشت.

khoobyar
khoobyar
۱۳۹۶/۰۳/۱۸

منتخبی از کتاب داستان من نوشته مرلین مونرو

هالیوودی که من میشناختم ، هالیوود بدشانسی بود و بدبختی.
تقریبا هرکس که میشناختم یا سوء تغذیه داشت یا به فکر خودکشی بود . مثل یک بیت شعر بود : " آب ، آب ، همه جا آب ، امان از یک قطره در دهان ما".
نام ، نام ، آوازه ، اما یکی ی« فیلتر شد »لام هم به ما نمیکرد.

غذایمان در پیشخوان قهوه خانه های ارزان بود و جایمان در اتاق های انتظار . ما زیبا ترین قبیله گدایانی بودیم که تازه شهری به خود دیده و تعدادمان هم کم نبود ! برندگان ملکه زیبایی ، دختران دانشگاهی زرق و برق دار ، و دختران پری سیمایی که خانه دار بودند ، از همه جا در این شهر گرد هم آمده بودند . از شهر ها و مزرعه ها ، از کارخانه ها ، مراکز رقص و آواز و آموزشگاه های هنرهای نمایشی و حالا در این بین ، یک نفر هم از یتیم خانه آمده بود .

و دور و ورمان پر از گرگ بود . نه از آن گرگ های بزرگ که داخل استادیو ها نشسته اند ، گرگ هایی کوچک : آژانس های استعدادیابی بدون دفتر و مرکز ، دفترهای تبلیغاتی بی مشتری ، واسطه هایی بدون ارتباط با مخاطبین یا مدیران .

قهوه خانه ها و کافه های ارزان پر از مدیرانی بود که آماده بستن قرارداد بودند ، فقط کافی بود ثبت نام کنی و شرط ثبت نام آنها معمولا در تخت خواب میگذشت.

shadi1357
shadi1357
۱۳۹۶/۰۳/۱۷

چهارشنبه
دوازدهم رمضان مبارک
خدایا
دراین روزهای
عرفانی به دوستانم
عطا کن هرانچه
به بهترین بندگانت
عطا میکنی
طاعات قبول حق
*************
زماني که جوان هستی
به مسن ترها احترام بگذار
زمانی که قوی هستی
به ضعيف ترها کمک کن
زمانی که اشتباه کرده ای
به اشتباهات اعتراف کن
چون روزی
توهم پير وضعيف
می شوی واشتباه میکنی


+5