در هوای پاک صبح
نفس بکش و درونت را
از طراوت و تازگی پر کن
غصه های دیروز
در گذشته جا مانده
تو به امروز رسیده ای
و اکنون آغازی دوباره است
تا آینده پر امیدت را رقم بزنی

سلام
صبحتون پر امید

عشــــق مثلــــه سیگــــار میمونـــــه

اگــــه خـــامـــــوش بــــشه

میـــتونـــــی دوبـــــاره روشــــنش کنـــــــی

امـــــــا هیــــــچ وقـــــت دیگـــــه

اون مــــزه ی اول رو نـــــداره …

قديما بيسکويت ها هم با وفا بودند
“مادر”

اما الان بيسکويت ها هم بي وفا شدن
“هاي باي”
نیومده میره
سلام خداحافظ

نمیدونم قد ما کوتاه بود یا قدیما برف بیشتر میومد

نمیدونم دل ما خوش بود یا قدیما بیشتر خوش میگذشت

نمیدونم سلامتی بیشتر بود یا ما مریض نبودیم

نمیدونم ما بی نیاز بودیم یا توقع ها پایین بود

نمیدونم همه چی داشتیم یا چشم و هم چشمی نداشتیم

نمیدونم اون موقع ها حوصله داشتیم یا الان وقت نداریم

نمیدونم چی داشتیم چی نداشتیم

ولی روزای خوبی داشتیم

بابام اومد تو اتاقم، گفتم از این به بعد خواستید وارد بشید در بزنید

گفت باشه پسرم چشم الان میرم بیرون دوباره میام تو

رفت بیرون با کمربند اومد تو گرفت سیاه و کبودم کرد
ولی خب دمش گرم قبلش در زد

چه زیبا گفت دکتر شریعتی:

عشق طوفانی و متلاطم است
دوست داشتن آرام و استوار و پر وقار و سرشار از نجابت
.
.
.
عشق زیبایی های دلخواه را در معشوق می آفریند
دوست داشتن زیبایی های دلخواه را در دوست می بیند و می یابد

کاش همه ی آدم ها عاشق بودند
آدمِ عاشق، دلش به قدری از محبت پُر است که جایی برای کینه ندارد
آدمِ عاشق، مهربان است
آدمِ عاشق برای همه به اندازه ی کافی لبخند دارد

کاش همه ی آدم ها عاشق بودند
آدمِ عاشق، دلش به قدری از محبت پُر است که جایی برای کینه ندارد
آدمِ عاشق، مهربان است
آدمِ عاشق برای همه به اندازه ی کافی لبخند دارد

مطمئنم روز قیامت خدا عینک شو از جلو چشاش برمیداره میگه
ع تو ام بنده من بودی پس چرا ندیدمت

همه مادرها در مورد پسراشون یه اشتباه مشترک دارند خیال می کنند آسمون پاره شده و پسرشون افتاده زمین و شده مرکز دنیا

الان تو کافه‌ها رقابت بین سخت‌تر نوشتن منو برقراره. یه جا رفتیم طرف خودش نمیدونست معنی اون کلمه چی میشه، زد تو دیکشنری اونجا هم نبود