نمی شود بنیشینی بگویی

حالِ من خوب شو
بلند شو
دوش بگیر
عطر بزن
با هر کی چشم در چشم شدی بخند
و حالِ خوب بخر
بہ نرخِ محبت

در این عصر زیبا یک فنجان لبخند

به دوستت هدیه کن

یک فنجان مهربانی به همسایه ات

یک فنجان عشق به مادرت

فنجانی از صفا بردار و خودت بنوش

عصرتون پر از عشق و صفا

آدمها بايد يك چيز را درباره خودشان بدانند!

من كجا خوشبختم؟

و لزوماً، منظور از جا

يك مكان جغرافيايي نيست

منظور نقطه لذت زندگيست

كِی ها و با كی ها و چراهايش مهم است...

در زندگی همه ‌ما یه چیزهایی ‌هست که

«بخاطر اون‌چیزا لبخند می‌زنیم»

حالا گاهی‌کوچیک و گاهی بزرگن و گاهاً

حواسمون‌ نیست بهشون گاهی هست

در هر صورت آرزو میکنم این‌طور لبخندها قسمتت

ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ یعنۍ ﺭﺿﺎﯾﺖ

ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ
چہ ﺩﺍشتہ ﺑﺎشۍ ﯾﺎ ﭼﻘﺪﺭ،

ﻣﻬﻢ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ
ڪہ ﺍﺯ ﻫﻤﺎنۍ ڪہ ﺩﺍﺭۍ ﺭﺍضۍ ﺑﺎشۍ

ﺁﻥﻭﻗﺖ ﺧﻮشبختۍ

دوستانۍ دارم، بهتر از برگ درخت
ڪہ دعایم گویند و دعاشان گویم
صافۍ اب مرا یاد تو انداخت رفیق
تو دلت سبز
چراغت روشن
چرخ روزیت همیشہ چرخان
نفست داغ
تنت گرم
دعایت بامن !!!

تقدیمتون عزیزانم

دلت " خرسند "
لبت ڪَلخانہ " لبخند "
و چشم روشنت آرام چوڹ " دریا "
بہ ڪامت باد " شادے ها "

عصرتون به خیر و شادی

زندگی هیچ شکستی را نمی شناسد.
شکست تنها برای آنانی حقیقت دارد که اغلب در حال مقایسه خود با دیگرانند..

زیبایی
احساسی است که نسبت به خود دارید
نه آنچه که در آینه می بینید ...