بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    یخچال

  • تعداد نظرات : 1
  • ارسال شده در : ۱۳۹۲/۰۷/۱۰
  • نمايش ها : 238

پسر گرسنه اش می شود ، شتابان به طرف یخچال می رود

در یخچال را باز می کند

عرق شرم ...بر پیشانی پدر می نشیند

پسرک این را می داند

دست می برد بطری آب را بر می دارد

... کمی آب در لیوان می ریزد

صدایش را بلند می کند ، " چقدر تشنه بودم "

پدر این را می داند پسر کوچولو اش چقدر بزرگ شده است ...

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


o__O
ارسال پاسخ