جُمعه
مرد بی معشوقه ایست
با پیرهنی چروک
که تنهایی اش را
لای شعرهایش پُک میزند،
فقط شبها کمی خاکستری تر...

http://up.hamkhone.ir/6/84c8c5796493ac8e588214386184a525.jpg

تصویر
.........................

میدونی فرق من با تو چیه؟
تو عاشق آهنگی ولی من مبارزه

تو عاشق صدای خواننده هایی ولی من زنگ رینگ...

تو بوی عطر و ادکلن ولی من بوی ساک و دستکش

تو لباسای قشنگ دوست داری ولی من شورت و رکابی

تو عمل بینی من شکستن بینی
اررررره

من تو دنیای خودمم و به کسی کاری ندارم
عشقم رزمی
کارم مبارزه
زندگیم باشگاه
تفریحم مسابقه

واین است زندگی فایتر

داش غیرت ........................

کاش آدمها خسته می شدند از بد بودن….
آنوقت بساط چای و شیرینی را بر میداشتیم…
میرفتیم تا گسترده ترین سایه ای که سراغ داشتیم
روبروی هم می نشستیم
و صدای خنده مان تمام دشت را سر شوق می آورد.

سلام عزیزم ممنون روز جمعه شما هم به خیر وشادی

دوست بدار آن هایی را که در زندگیت نقشی داشته اند
نه آن هایی که برایت نقش بازی کرده اند......!

‌

محبت مثل سکه میمونه

که اگه بیفته تو قلک قلب ،

نمیشه درش آورد ،

اگرم بخوای درش بیاری

باید اونو بشکونی

برو بانک سرکوچتون

بگو هر چی تو حسابت هس بریزن ب حساب مستر شهاب

شماره کارت میدم شیرینی رو وصول کن