دیوار کاربران


shadi1357
shadi1357
۱۳۹۶/۰۳/۱۹

جمعه
چهارده مین روزرمضان مبارک
الهی
در کنار خانواده و
دوستانتان
بهترین آدینه روسپری کنید
لحظه هاتون قشنگ
دعاتون مستجاب و
نمازو روزه تون قبول باشه
اللهم عجل لولیک الفرج
************
هر چقدر که می توانی صبور باش،
آرام و صبور . .
نه اینکه غصه ها را رج به رج ، ردیف به ردیف ، بچینی توی دلت و
دم نزنی و غمباد بگیری و آن وقت بگویی که صبورم . .
صبور باش یعنی:
آنقدر فتیله ی چراغِ توکلت را بالا بکشی،
که نور آرامش حضورش
تمام دلت را روشن کند،
تمام دلت را به امید فردا که نه
به امنیت همین لحظه،
به شیرینی همین الان
روشن روشن کند . .
بگذار گریه هایت که تمام شد
آفتاب مهربانی اش بتابد
به گوشه گوشه ی دل و جانت . .
آرام بگیر که خدا همیشه به موقع سر وقت از راه می رسد
دلت به لبخند خدا آرام


+5
انشاله هرجاهستی حال خودت وحال دلت خوب باشه عزیزم

peyman0082
peyman0082
۱۳۹۶/۰۳/۱۹

http://www.hamkhone.ir/member/34545/blog/view/276169/
منتظریم

محمد
محمد
۱۳۹۶/۰۳/۱۸

برای انسانهای بزرگ بن بستی وجود ندارد زیراانها براین باورند که یا راهی خواهند یافت یا راهی خواهند ساخت .

shadi1357
shadi1357
۱۳۹۶/۰۳/۱۸


علی
علی
۱۳۹۶/۰۳/۱۸

امروز وطن معنی غم را فهمید
با سایه ی جنگ، متّهم را فهمید
از خواب پرید کشورِ من امّا
معنای مدافع حرم را فهمید

هم وطن، تسلیت...

30sadaf
30sadaf
۱۳۹۶/۰۳/۱۸

سلام عزیزم

باطلوع خورشید
روزی دیگر آغاز می‌شود
نفس بکش و یڪ بار دیگـر
برای بیداری خود
خدا را شاکـر باش
صبح قشنگت بخیر

hedieh
hedieh
۱۳۹۶/۰۳/۱۷

به احمقانه ترین شکل ممکن
دلتنگ کسی هستم
که هیچ خیابانی را با او قدم نزده ام!
اما او در تمام خاطرات من
راه می رود...

+5


shadi1357
shadi1357
۱۳۹۶/۰۳/۱۷

چهارشنبه
دوازدهم رمضان مبارک
خدایا
دراین روزهای
عرفانی به دوستانم
عطا کن هرانچه
به بهترین بندگانت
عطا میکنی
طاعات قبول حق
*************
زماني که جوان هستی
به مسن ترها احترام بگذار
زمانی که قوی هستی
به ضعيف ترها کمک کن
زمانی که اشتباه کرده ای
به اشتباهات اعتراف کن
چون روزی
توهم پير وضعيف
می شوی واشتباه میکنی


+5

30sadaf
30sadaf
۱۳۹۶/۰۳/۱۷

سلاااام عزیزم

روزت پر از شادی های بی سبب

قلبتون مَملُو از مهربانی

دستتون سرشار از بخشندگی

آرزوهاتون مستجاب

صبح زیبات بخیر و شادی

علی
علی
۱۳۹۶/۰۳/۱۷


قلم برای نوشتن ، بهانه میخواهد
بهانه ای و تبی عاشقانه میخواهد

تبی که شعله بپاشد ، تبی که پر بکشد
کنار قافیه‌ها ، طرحی از سفر بکشد ...

سفر به خیر عزیزم ، مسافر حرمم
کبوترانه نشستی به شانه‌های غمم

کبوتر سفر شام‌های شعله و تب ...
سفر به خیر عزیزم ، مدافع زینب ...

سفر به خیر ، خدا خواست نذر شام شوی
که عاشقانه بمیری و ناتمام شوی ...

تو رفته ای وپر از عطر سیب برگشتی
غریب کشته شدی و غریب برگشتی ...

تو رفته ای که مگر آفتاب برخیزد ...
و شهر یخ زده از مست خواب بر خیزد

تو رفته ای که بگویی ، توانمان باقیست
و بانگ حی علی ... دراذانمان باقیست ...

تو رفته ای که بگویی ، امام تنها نیست ...
رقیه در دل بازار شام ، تنها نیست ...

چگونه شیعه در این کارزار ، پس بکشد ؟!
و شمر ، در وسط خیمه‌ها نفس بکشد ؟!

هنوز عمه سادات ما ، حرم دارد ...
هنوز ساقی این خیمه‌ها علم دارد ...

سفر به خیر مسافر ، غریب راه منم...
چگونه فاصله را تا شما قدم بزنم ؟!

شهاب مرادی