آمــدم حــواســم را پــرت کنم
افــتــاد پــیــش #تُ
حالا مــن مــانــده ام و
مــردمی کـه می پــرســنــد
حــواســت کـجــاســت؟عــاشقی مــگــه...

#ندانم

✿✵✿✵✿✵

ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﻮﺩ
ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﻋﺸﻖ ﻭﺭﺯﯾﺪ
ﺯﯾﺮﺍ ﮐﻪ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩﻥ
ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﺣﺘﻤﺎلیست!

عصرتون سرشار از عشق و مهربانی

زندگی سینما نیست
مثه تئاتر زندس
کات نداره ، اگه گند زدیم
نباید بقیشو ببازیم ،
فقط میتونیم بقیشو بهتر بازی کنیم

هرکی دوربین میخره عکاس نیست...
هرکی مینویسه نویسنده نیست...
هرکی بوم نقاشی داره نقاش نیست...
هر کی آدمه انسان نیست...

رای بعضی از آدمها
محبت
مثل فیلم خارجی
بدون زیر نویس میمونه

نمیفهمنش..!

کاش از انگشتهای دستمان یاد میگرفتیم
یکی کوچک
یکی بزرگ
یکی بلند و یکی کوتاه
یکی قوی تر و یکی ضعیف تر
اما هیچکدام دیگری را مسخره نمیکند
هیچکدام دیگری را له نمیکند
و هیچکدام برای دیگری تعظیم نمیکند
آنها کنار هم یک دست و کامل میشوند
و میتوانند کارها را به نحو احسن انجام بدن

چرا ما انسانها اگر از کسی بالاتر بودیم
لهش میکنیم
و اگر از کسی پایینتر بودیم او را میپرستیم

آری
باید باهم باشیم و کنار هم
نه کسی بنده است
نه کسی خداست
فقط مکمل همیم

آنگاه لذت یک دست بودن را میفهمیم

میدانم اگر
قضاوت نادرستی در مورد کسی بکنم
دنیا تمام تلاشش را میکند تا
مرا درشرایط او قرار دهد تا
به من ثابت کند در تاریکی
همه ی ما شبیه یکدیگریم...

موشي در خانه ي صاحب مزرعه، تله موش ديد.
به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد.
همه گفتند: تله موش؛ مشکل توست به ما ربطي ندارد...ماری دمش در تله موش گیر کرد و زن مزرعه دار را که آنجا بود گزيد.
و سپس از آن مرغ، برايش سوپ درست کردند و گوسفند را براي عيادت کنندگان از زن مزرعه دار، سر بريدند.
زن مزرعه دار زنده نماند و مرد.
گاو را براي مراسم ترحيم کشتند.

« و در اين مدت موش از سوراخ ديوار نگاه مي کرد و به مشکلي که به ديگران ربط نداشت فکر می کرد. »

به اندازه ای در اندیشه ی درست کردن خود باشید
که زمانی برای خرده گیری از دیگران نداشته باشید.

گاهی گمان نمیکنی ولی میشود ، گاهی نمی شود که نمی شود!
گاهی هزار دوره دعا بی اجابتست! گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود!
گاهی گدای گدایی و بخت یار نیست! گاهی تمام شهر گدای تو می شود!