بلاگ كاربران
* يه داستان خيلي خوشگل از افسانه هاي کهن هندستان توي يه کتاب ( کليدهاي طلائي موفقيت نوشته حسين پور آقاسي) خوندم که دلم نيومد شماها ندونيد، گوش بديد:
مي گويند که در روزگاران دور، آدميان همه، خلق و خو و سرشتي خداي گونه داشتند ولي از امکانات و توانائيهاي خود خوب استفاده نکردند و کار به جائي رسيد که برهما، خداي خدايان، تصميم گرفت قدرت خدائي را از آنان بازگيرد و آن را در جائي پنهان کند که دست آنها از آن کوتاه باشد. بدين منظور، او در جستجوي مکاني برآمد که مخفي گاهي مطمئن و دور از دسترس آدميان باشد.
زماني که برهما با ديگر خدايان در اين مورد مشورت نمود، آنها چنين پيشنهاد کردند:
بهتر است قدرت بيکران انسانها را در اعماق خاک پنهان کنيم. برهما گفت: آنجا جاي مناسبي نيست زيرا که آنها ژرفاي خاک را خواهند کاويد و دوباره به آن دست پيدا خواهند کرد. سپس خدايان گفتند:
بهتر است نيروي يزداني آدميان را به اعماق اقيانوسها منتقل کنيم تا از دسترس آنها دور باسد. اين بار برهما گفت:
آمجا نيز مناسب نيست زيرا دير يا زود انسانها به عمق درياها و اقيانوسها رخنه خواهند کرد و گمشده خود را باز خواهد يافت و آن را به روي آب خواهد آورد.
آنگاه خدايان کوچک با يکديگر انجمن کردند و گفتند:
ما نمي دانيم اين نيروي عظيم را کجا بايد پنهان کنيم. به نظر مي رسد که در آب و خاک، جائي پيدا نمي شود که آدمي نتواند به آن دست يابد!
که در اين هنگام برهما گفت:
کاري که با نيروي يزداني آدمي مي کنيم اين است که: ما آن را در اعماق وجود خود او پنهان مي کنيم! آنجا بهترين محل براي پنهان کردن اين گنج گرانبهاست و يگانه جائي است که آدمي هرگز به فکر جستجو و يافتن آن برنخواهد آمد!!
در ادامه افسانه هندي چنين آمده است: از آن به بعد، آدمي سراسر جهان را پيموده است، همه چيز را جستجو کرده است، بلنديها را در نور ديده است، به اعماق درياها فرو رفته است، تا دورترين نقاط خاک نفوذ کرده است تا چيزي را به دست آورد که در ژرفاي وجود خود او پنهان شده است!!
و به قول لسان الغيب خودمون:
سالها دل طلب جام جم از ما مي ک آنچه خود داشت ز بيگانه تمنا مي کرد
يا به قول حضرت علي (ع):
"آيا مي پنداري که جسم کوچکي هستي در حالي که در درون تو جهان بزرگي نهفته است."
نخستین نظر را ایجاد نمایید !