دیوار کاربران


Ambiguous
Ambiguous
۱۳۹۶/۰۳/۱۵

شیرها ادعا میکنند سلطان جنگلند!
ببر را قوی ترین حیوان دنیا میدانند!
اما خنده ام میگیرد وقتی میبینم به دستور یک انســـان در سیرک بالا و پایین میپرند!
ولی گرگ رام نمیشد!
برای کسی عوض نمیشود و ...
همه میدانند بازی کردن با گرگ حکمش مرگ است

shadi1357
shadi1357
۱۳۹۶/۰۱/۲۳

انسان بودن
زیاد سخت نیست
کافیست مهربانی کنی
زبانت که نیش
نداشته باشد وکسی
را نرنجاند
وقتی برای همه خیر بخواهی
همین انسانیت است.
روزتون بهاری

+5

MahdiMa20
MahdiMa20
۱۳۹۶/۰۱/۱۰

MahdiMa20 :
تولدت مبارک دوست عزیزهمخونه ای
:)
{67}
+5

مرسی. زنده باشی ♥

shadi1357
shadi1357
۱۳۹۶/۰۱/۱۰

تولدت مبارک دوست عزیزهمخونه ای


+5

MahdiMa20
MahdiMa20
۱۳۹۵/۰۹/۲۱

بیشتر از این آرامشو از روزگاره من نگیر
تو بهترین آرازومی تو آرزوی من نمیر
پر میشه از نبود تو پیمونه ی چشای من
نباشی بی تو میشکنم ویرون میشه دنیای من
تو شعله دار عشقمی تو شام بی چراغ من
شعلتو بردارو بیار تو بی کسی سراغ من
تو این محاله بودنت چه خوبه که شتاب کنی
منو با قرض دوریات دوباره بی حساب کنی
***
روزای این دیوونه رو همرنگ تاریکی نکن
مسیره غصه هاتو با راه دلم یکی نکن
دل پیِ هر بهونه ای برای بی تو مردنه
بهونه دست دل بده تشنه ی جون سپردنه
تو شعله دار عشقمی تو شام بی چراغ من
شعلتو بردارو بیار تو بی کسی سراغ من
تو این محاله بودنت چه خوبه که شتاب کنی
منو با قرض دوریات دوباره بی حساب کنی

Mehdishirkhani
Mehdishirkhani
۱۳۹۵/۰۹/۱۵

5+
6+
7+
8+
9+



MahdiMa20
MahdiMa20
۱۳۹۵/۰۹/۰۸

چقدر اين متن رو دوست دارم :
دﻭﺗﺎ ﺩﺳﺘﺎﺷﻮ ﻣﺸﺖ ﮐﺮﺩ ﺟﻠﻮﻡ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺍﮔﻪ ﺑﮕﯽ گل ﮐﺪﻭﻣﻪ ﻣﯿﻤﻮﻧﻢ ...!!!
چه ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﺳﺨﺘﯽ ﺑﻮﺩ ...
ترﺱ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻧﺶ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩﻣﻮ ﻓﺮﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ
بود..
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﺍﺩﻧﺶ ﻣﺤﮑﻢ ﺯﺩﻡ ﭘﺸﺖ ﺩﺳﺖ ﭼﭙﺶ !!!
و ﮔﻔﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﮔﻠﻪ ...!!!
ﺩﺳﺘﺸﻮ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ...
گل بود،،،،،
اﺷﮑﺎﻡ ﺟﺎﺭﯼ ﺷﺪ ﺭﻭﯼ ﮔﻮﻧﻪ ﻫﺎﻡ ...
ﺣﻮﺍﺳﺶ ﻧﺒﻮﺩ،ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺭﺍﺳﺘﺶ ﺍﺷﮑﺎﻣﻮ ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩ ...
ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ تو ﺩﺳﺖ ﺭﺍﺳﺘﺶ ﻫﻢ گل بود!!!!!!
آنکه تو را میخواهد!!!!
به هر بهانه ای میماند!!!!!!

* زنده ياد حسين پناهی*

yasamanlm
yasamanlm
۱۳۹۵/۰۹/۰۷

ای قلب من بارانی ات کردند و رفتند

کنج قفس زندانی ات کردند و رفتند

در سایه های شب تو را تنها نوشتند

سرشار سرگردانی ات کردند و رفتند

احساس پاکت را همه تکفیر کردند

محکومِ بی ایمانی ات کردند و رفتند

هرشب تورا دعوت به بزم تازه کردند

در بزمشان قربانی ات کردند و رفتند

زخمی که رستم از شَغاد قصه اش خورد

مبنای این ویرانی ات کردند و رفتند

yasamanlm
yasamanlm
۱۳۹۵/۰۹/۰۷

زندگی یعنی!!!!

زندگی بافتن یک قالیست

نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی

نقشه را اوست که تعیین کرده

تو در این بین فقط می بافی

نقشه را خوب ببین!

نکند آخر کار قالیه زندگیت را نخرند

yasamanlm
yasamanlm
۱۳۹۵/۰۹/۰۷

گریه کردم اشک بر داغ دلم مرهم نشد

ناله کردم ذره ای از دردهایم کم نشد

در گلستان بوی گل بسیار بوییدم ولی

از هزاران گل گلی همچون شما پیدا نشد