دیوار کاربران


مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۱۰/۲۷

شیخی بهلول را گفت؛
بهشت جای فرزانگان و عاقلان باشد
نه دیوانگانی چون تو...!

بهلول گفت؛
من دیوانگی خود را قدر میدانم
که مانعی باشد
برای ورود به بهشتی
که فرزانه ایی چون تو در آن آید!

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۱۰/۲۷

زندگی همواره به این معنا نیست
که انسان مهره های برنده
در اختیار داشته باشد
بلکه به این معناست که با مهره های
بسیار بدشان ، خوب بازی کند!

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۱۰/۲۷

اگر تاکسی زندگی رو اشتباه سوار شدی
هر جا فهمیدی، همونجا درجا حساب کن و پیاده شو
نگو هزینه کردی!
دیدن ته خط، چیزی به جز ملامت بیشتر نخواهد بود?.

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۱۰/۲۷

آمدی تنها نباشم حیف تنها تر شدم....

از یقین گفتی برایم،پاک بی باور شدم.....

ساده گفتی باورم کن ! با تو می مانم ولی....

رفتی و در شعر تو خط خورده ای دیگر شدم....

باز هم در وحشت بی انتهای فاصله....

با هجوم تلخ شب تا صبح همبستر شدم.....

در میان شعله ناباوری ها سوختم....

سوختم در لحظه های بی تو،خاکستر شدم....

گفته بودی اولین بیت غزل های منی....

حیف رفتی و دوباره مصرع آخر شدم....

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۱۰/۲۷

روزگار غریبی است...
نمڪدان را ڪه پر میڪنی توجهی به ریختن نمڪها نداری ...
اما زعفران را ڪه میسابی
به دانه دانه اش توجه میڪنی!!!

حال آنڪه بدون نمڪ هیچ
غذایی خوشمزه نیست...
ولی بدون زعفران ماهها و سالها میتوان آشپزی ڪرد و غذا خورد...

مراقب نمڪهای زندگیتان باشید
ساده و بی ریا و همیشه دم دست
ڪه اگر نباشند وای بر سفره زندگی!!

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۱۰/۲۷

اون روزی که

بتونم واسه یه بار دیگه ؛

از ته دل بخندم دیگه نمیذارم ؛

کسی

حال خوبمو ازم بگیره …

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۱۰/۲۷

تولد انسان روشن شدن کبریتی است
و مرگش خاموشی آن!
بنگر در این فاصله چه کردی؟

گرما بخشیدی...!؟
یا سوزاندی...؟!!

paymank9
paymank9
۱۳۹۵/۱۰/۲۶

پدر و مادر
بسيار خوب است كه پدر و مادر خود را درك كنيد. اگر ميان شما و پدر و مادرتان، كدورتي وجود داشته باشد، هرگز آرامش نخواهيد يافت. هرجا كه باشيد، احساس تقصير مي كنيد و هرگز نمي توانيد بگذريد و فراموش كنيد... رابطه با پدر و مادر، مثل رابطه با ديگر اعضاي جامعه نيست.. وجود شما توسط پدر و مادرتان شكل يافته است. شما بخشي از آنها هستيد؛ شاخه اي از آن درخت و هنوز در آنها ريشه داريد. هنگاميكه آنها مي ميرند، چيزي ژرف در وجودتان مي ميرد و براي اولين بار احساس تنهايي مي كنيد. پس ماداميكه آنها زنده اند، ‌هرچه مي توانيد بكنيد تا به درك متقابل و رابطه خوب با آنها دست يابيد. سپس همه چيز آرام مي شود و حساب و كتابي باقي نمي ماند و هنگاميكه آنها اين دنيا را ترك مي كنند، ‌احساس گناه و توبه نخواهيد داشت. آنها از شما راضي بودند و شما از آنها خشنود.

paymank9
paymank9
۱۳۹۵/۱۰/۲۶

:
زندگي زماني آغاز مي شود كه شادماني وارد وجود تو شود. اما براي ورود شادماني بايد باز و پذيرا باشي. باز و پذيرا بودن شهامت مي خواهد، زيرا خطر آفرين است. زندگي كردن خطرآفرين است ومردن بسيار راحت و آسوده.
در حقيقت،‌ هيچ جايي راحت تر از گور نيست- در گورستان هيچ مشكل و نگراني وجود ندارد.
تو راحت و آسوده در آنجا مي آرامي!
مردم، عاشق زندگي مرده، عاشق زندگي آرام و راحت هستند اما به بهاي آن، شور و هيجان، ماجراجويي،‌ ذوق و شوق را از كف مي دهند. يادت باشد كه نخستين اولويت ومقدم ترين چيز براي انسان هموشمند جست وجوي شادماني است. آنگاه كه شادماني را بيابي و مزه آنرا بچشي، ‌دوباره متولد مي شوي.
زندگي راستين آغاز مي شود و پي مي بري كه زندگي براي چيست.

#اشو

farhad0000
farhad0000
۱۳۹۵/۱۰/۲۶

به شبنمی می ماند آدمی
و عمر چهل روایتش،
به لحظه رویت نور
بر سطح سبز برگی
می لغزد و بر زمین می چکد….
تا باری دیگر
و کی؟
وچگونه؟
وکجا؟…
حسین پناهی