بلاگ كاربران


دو شاگرد در کلاس سر موضوعی بحث می کردند

و با اینکه نظریه ها یکی نبود هر کدام بر این باور بودند که حرف شان منطقی است

معلم کمی فکر کرد و وارد بحث شد :

گوش کنید مثالی می زنم :

دو مرد پیش من می آیند

یکی تمیز ودیگری کثیف

من به آنها پیشنهاد می کنم حمام کنند

شما فکر می کنید کدام یک این کار را انجام دهند ؟

هردو شاگرد یک زبان جواب دادند : خوب مسلما کثیفه !

معلم گفت : نه تمیزه چون او به حمام کردن عادت کرده و کثیفه قدر آن را نمی داند

پس چه کسی حمام می کند ؟

حالا پسرها جواب دادند : تمیزه !

معلم جواب داد : نه کثیفه چون او به حمام احتیاج دارد

و برای مرتبه چندم پرسید :

خوب پس کدامیک از مهمانان من حمام می کنند ؟

یک بار دیگر شاگردها گفتند : کثیفه !

معلم دوباره گفت : اما نه البته که هر دو ! تمیزه به حمام عادت دارد و کثیفه به حمام احتیاج دارد

خوب بالاخره کی حمام می گیرد ؟

بچه ها با سر درگمی جواب دادند : هر دو !

معلم بار دیگر توضیح می دهد : نه هیچ کدام ! چون کثیفه به حمام عادت ندارد و تمیزه هم نیازی به حمام کردن ندارد!

شاگردان با اعتراض گفتند : بله درسته ولی ما چطور می توانیم تشخیص دهیم ؟

هر بار شما یک چیزی را می گویید و هر دفعه هم درست است

معلم در پاسخ گفت : خوب پس متوجه شدید این یعنی منطق !

و از دیدگاه هر کس متفاوت است

داستان جالب و قشنگ منطق از نگاه استاد

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


hedieh
ارسال پاسخ

جالب بود
ممنون