دیوار کاربران
mkhm
۱۳۹۵/۰۸/۲۸
انسانیت در من میمیرد.. |
|
mkhm
۱۳۹۵/۰۸/۲۸
انسانیت در من میمیرد.. |
|
mkhm
۱۳۹۵/۰۸/۲۵
گشنم بود، حسابی هم گشنم بود، چند روزی می شد که غذای درست و درمونی نخورده بودم یا بهتر بگم دل و دماغ غذا خوردن نداشتم، اما اون روز واقعا دلم می خواست شکمم رو سیر کنم، یه ظرف برداشتم و رفتم سمت غذا خوری، غذا مرغ بود و من عاشق رون مرغم، ظرفم رو گذاشتم جلوی مسئول توزیع غذا، مرد سیه چردهی بد قلقی بود، کمی برنج و یه تکه سینه مرغ تو ظرفم گذاشت. |
|
mkhm
۱۳۹۵/۰۸/۲۱
زن، زندگیست |
|
مهدی
۱۳۹۵/۰۸/۲۱
سعی نکن متفاوت باشی؛ |
|
مهدی
۱۳۹۵/۰۸/۲۱
اگه تو زندگی یکی از سیم های سازت پاره شد، آهنگ زندگیتو جوری ادامه بده، هیچ کس نفهمه به تو چی گذشت؛ |
|
مهدی
۱۳۹۵/۰۸/۲۱
کم باش، اصلا هم نگران کم شدنت نباش! |
|
مهدی
۱۳۹۵/۰۸/۲۱
ﺳﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻫﺮﮔﺰ |
|
مهدی
۱۳۹۵/۰۸/۲۱
نیمـــی از جهـــان |
|
مهدی
۱۳۹۵/۰۸/۲۱
ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺗﻮ ﺩﺍﯾﺮﻩ ﯼ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﺧﻮﺩﺕ ﻧﻤﻮﻥ! |