دیوار کاربران


mkhm
mkhm
۱۳۹۵/۰۷/۰۹

بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست بگشای لب که قند فراوانم آرزوست
ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر کان چهره مشعشع تابانم آرزوست
بشنیدم از هوای تو آواز طبل باز باز آمدم که ساعد سلطانم آرزوست
گفتی ز ناز بیش مرنجان مرا برو آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست
وان دفع گفتنت که برو شه به خانه نیست وان ناز و باز و تندی دربانم آرزوست
در دست هر کی هست ز خوبی قراضه‌هاست آن معدن ملاحت و آن کانم آرزوست
این نان و آب چرخ چو سیل‌ست بی‌وفا من ماهیم نهنگم عمانم آرزوست
یعقوب وار وااسفاها همی‌زنم دیدار خوب یوسف کنعانم آرزوست
والله که شهر بی‌تو مرا حبس می‌شود آوارگی و کوه و بیابانم آرزوست
زین همرهان سست عناصر دلم گرفت شیر خدا و رستم دستانم آرزوست
جانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او آن نور روی موسی عمرانم آرزوست
زین خلق پرشکایت گریان شدم ملول آن‌های هوی و نعره مستانم آرزوست
گویاترم ز بلبل اما ز رشک عام مهرست بر دهانم و افغانم آرزوست
دی شیخ با چراغ همی‌گشت گرد شهر کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند یافت می‌نشود جسته‌ایم ما گفت آنک یافت می‌نشود آنم آرزوست
هر چند مفلسم نپذیرم عقیق خرد کان عقیق نادر ارزانم آرزوست
پنهان ز دیده‌ها و همه دیده‌ها از اوست آن آشکار صنعت پنهانم آرزوست
خود کار من گذشت ز هر آرزو و آز از کان و از مکان پی ارکانم آرزوست
گوشم شنید قصه ایمان و مست شد کو قسم چشم صورت ایمانم آرزوست
یک دست جام باده و یک دست جعد یار رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
می‌گوید آن رباب که مردم ز انتظار دست و کنار و زخمه عثمانم آرزوست
من هم رباب عشقم و عشقم ربابی‌ست وان لطف‌های زخمه رحمانم آرزوست
باقی این غزل را ای مطرب ظریف زین سان همی‌شمار که زین سانم آرزوست
بنمای شمس مفخر تبریز رو ز شرق من هدهدم حضور سلیمانم آرزوست
مولوی

mkhm
mkhm
۱۳۹۵/۰۷/۰۹

بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست بگشای لب که قند فراوانم آرزوست
ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر کان چهره مشعشع تابانم آرزوست
بشنیدم از هوای تو آواز طبل باز باز آمدم که ساعد سلطانم آرزوست
گفتی ز ناز بیش مرنجان مرا برو آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست
وان دفع گفتنت که برو شه به خانه نیست وان ناز و باز و تندی دربانم آرزوست
در دست هر کی هست ز خوبی قراضه‌هاست آن معدن ملاحت و آن کانم آرزوست
این نان و آب چرخ چو سیل‌ست بی‌وفا من ماهیم نهنگم عمانم آرزوست
یعقوب وار وااسفاها همی‌زنم دیدار خوب یوسف کنعانم آرزوست
والله که شهر بی‌تو مرا حبس می‌شود آوارگی و کوه و بیابانم آرزوست
زین همرهان سست عناصر دلم گرفت شیر خدا و رستم دستانم آرزوست
جانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او آن نور روی موسی عمرانم آرزوست
زین خلق پرشکایت گریان شدم ملول آن‌های هوی و نعره مستانم آرزوست
گویاترم ز بلبل اما ز رشک عام مهرست بر دهانم و افغانم آرزوست
دی شیخ با چراغ همی‌گشت گرد شهر کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند یافت می‌نشود جسته‌ایم ما گفت آنک یافت می‌نشود آنم آرزوست
هر چند مفلسم نپذیرم عقیق خرد کان عقیق نادر ارزانم آرزوست
پنهان ز دیده‌ها و همه دیده‌ها از اوست آن آشکار صنعت پنهانم آرزوست
خود کار من گذشت ز هر آرزو و آز از کان و از مکان پی ارکانم آرزوست
گوشم شنید قصه ایمان و مست شد کو قسم چشم صورت ایمانم آرزوست
یک دست جام باده و یک دست جعد یار رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
می‌گوید آن رباب که مردم ز انتظار دست و کنار و زخمه عثمانم آرزوست
من هم رباب عشقم و عشقم ربابی‌ست وان لطف‌های زخمه رحمانم آرزوست
باقی این غزل را ای مطرب ظریف زین سان همی‌شمار که زین سانم آرزوست
بنمای شمس مفخر تبریز رو ز شرق من هدهدم حضور سلیمانم آرزوست
مولوی

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۷/۰۷

اگر کسي
احساست را نفهمید
مهم نیست.
سرت را بالا بگیر و لبخند بزن
فهمیدن احساس
کار هرآدمي نیست

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۷/۰۷

آدم ها عوض نمیشوند
فقط دلتنگ میشوند
بر میگردند
و دوباره از نو با همان عادت ها دوستی می کنند...
آدم ها برمیگردند
نه برای اینکه قدر و قیمتت را فهمیده اند
برمیگردند
چون دیواری کوتاه تر از تو پیدا نکرده اند...
یادت باشد
دلخوش نکنی به این برگشتن ها
آدم ها عوض نمی شوند...

ƤƛƦӇƛM
ƤƛƦӇƛM
۱۳۹۵/۰۷/۰۷

ما دَهه هَفــتادیا:



... مِعدَمونو با فَست فود ،مَشروب و مُخَلَفات

... گوشِمونو باهَنذفری های شَبانه

... مُخمونو بارابطه های پیچیده

... ریه مونو باسیگارو قَـلیون و ماری

... اَعصابِمونو با کَـل کَـل

... چِشِمونو با گوشی



°¤به فــ_ـــ°~°_ــ_ـآکــ_ــ دادیم ¤°



حالا اَزَمون یه روحِ خاکِستَری مونده ویه جِسمِ مُرده...
ƤƛƦӇƛM

farhad0000
farhad0000
۱۳۹۵/۰۷/۰۵

بپذیریم که مسئول اعمالمان خودمان هستیم
و خالق ِ یکتا، بی حساب و کتاب ما را رها نخواهد کرد
و نظاره گر و دست گیر ماست
تنهایمان نمیگذارد
چه در سختی
و چه شادی
زندگی کن چون زندگی زیباستو بدانیم هرچه انجام میدهیم ثبت خواهد شد
و خوبی و نیکی کردن را فراموش نکنیم
آری اینگونه است رسیدن به اوج
باید بخواهیم
نهراسیم
بتوانیم
ببینیم
تلاش کنیم
فردا را بخواهیم
از گذشته به جز تجربیاتش مابقی را دور ریزیم
زندگی کن چون زندگی زیباستآری
زندگی با همه سختی ها و مشکلاتش
باز هم زیباست
رنگارنگ و شیرین

hesammo
hesammo
۱۳۹۵/۰۷/۰۵

گاهی وقتا لازمه مثل یک رهبر ارکستر رفتار کنیم :

به همه پشت کنیم و مشغول کار خودمون باشیم

چون درست بعد از اینکه کارمون تموم شد ، همه ی اون کسانی که بهشون پشت کرده بودیم

مجبورن بلند بشن و تشویقمون کنن .

hesammo
hesammo
۱۳۹۵/۰۷/۰۴

خدایا عاشقان را با غم عشق آشنا کن

ز غمهای دگر غیر از غم عشقت رها کن

تو خود گفتی که در قلب شکسته خانه داری

شکسته قلب من جانا بعهد خود وفا کن

خدایا بی پناهم

ز تو جز تو نخواهم

اگر عشقت گناه است

ببین غرق گناهم

دو دست دعا برآورده ام بسوی آسمانها

که تا پر کشم به بال غمت رها در کهکشانها

چونیلوفر عاشقانه چنان میپیچم بپای تو

که سر تا پا بشکفد گل ز هر بندم در هوای تو

بدست یاری اگر که نگیری تو دست دلم را دگر که
بگیرد

به آه و زاری اگر نپذیری شکسته دلم را دگر که پذیرد

خدایا عاشقان را با غم عشق آشنا کن

ز غمهای دگر غیر از غم عشقت رها کن

تو خود گفتی که در قلب شکسته خانه داری

شکسته قلب من جانا بعهد خود وفا کن

خدایا بی پناهم

ز تو جز تو نخواهم

اگر عشقت گناه است

ببین غرق گناهم

دو دست دعا برآورده ام بسوی آسمانها

که تا پر کشم به بال غمت رها در کهکشانها

farhad0000
farhad0000
۱۳۹۵/۰۷/۰۳

زندگی زیباست...

پاییز را هم می توان زیبا دید

نگو خزان است و زردی ..

اتفاقات هم حکمت خاص خود را دارند ..

همانطور که شاخه های خشک مجموع صدای دل نشین ِ قدم هایمان رامی سازند...

خش خش برگ ها هم زیباست

اگر بخواهیم.

afafaf
afafaf
۱۳۹۵/۰۷/۰۳

سلام: دوست عزیز خوب هستی