دیوار کاربران


مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۷/۱۱

مثلث شادمانی انسان
‌‌
3- چیز انسان را شاد می‌کند:
اولین مورد، ارتباط‌های انسانی است
دوم طبیعت است، به‌خصوص طبیعت جاندار مثل گل‌ها و گیاهان
سومین مورد نیز، خندیدن است
فکرش را بکن هر سه مجانی هستند !!!
بی هیچ بهایی!!!

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۷/۱۱

گفتم گرفتارم خدا گفتی که آزادت کنم
گفتم گنه کارم خدا گفتی که عفوت میکنم
گفتم خطا کارم خدا گفتی که می بخشم خطا
گفتم جفا کارم خدا گفتی وفایت میدهم
گفتم صدایت میکنم گفتی جوابت می دهم
گفتم ز پا افتاده ام گفتی بلندت میکنم
گفتم نظر بر من نما گفتی نگاهت می کنم
گفتم بهشتم می بری؟ گفتی ضمانت می کنم

گفتم که من شرمنده ام گفتی که پاکت می کنم
گفتم که یارم می شوی گفتی رفاقت میکنم
گفتم ندارم توشه ای گفتی عطایت میکنم
گفتم دردمندم خدا گفتی مداوایت کنم
گفتم پناهی نی مرا گفتی پناهت می دهم

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۷/۱۱

دانی که نِگاهی به نگاهَت نِگران است؟!
در مرگ دلم پای خیالت به میان است؟!

در شعر، پریشان نظران جای ندارند
زیبایی چشمان تو معیار بیان است

با دیدن تو رنگ ز رخسار جهان رفت
این دیدنت انگار که تکرار خزان است

ای عشق کمی شعر بخوان مست شوم من
آوای تو مستانه تر از صوت اذان است

زیباتر از آنی که ز وصفت به درآیم
نور نگهت مرجع اشعار گران است

در هر نفسم باز بخوان راز دلم را
این شعر پر از حرف دل و سرّ نهان است

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۷/۱۱

تیره خاکم را سراپا نور کن
در تجلی های خود مستور کن
از نوائی پخته سازم خام را

گردش دیگر دهم ایام را
زندگی از گرمی ذکر است و بس
حریت از عفت فکر است و بس

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۷/۱۱

شادی را " تقسیم "

خوبی را " تفهیم "

و عشق را " تقدیم " کن

برای زنده ماندن

" دو خورشید لازم است "

یکی در آسمان و یکی در قلب

mkhm
mkhm
۱۳۹۵/۰۷/۱۱

من هرگز از مرگ نمي هراسيده ام .

عشق به آزادي ، سختي جان دادن را بر من هموار مي سازد .

عشق به آزادي مرا همه عمر در خود گداخته است .

آزادي معبود من است .

به خاطر آزادي هر خطري بي خطر است .

هر دردي بي درد است .

هر زنداني رهايي است .

هر جهادي آسودگي است .

هر مرگي حيات است .

مرا اينچنين پرورده اند من اينچنينم .

پس چرا از فردا مي ترسم .

من تنهايي را از آزادي بيشتر دوست دارم!

hesammo
hesammo
۱۳۹۵/۰۷/۱۰

تو در کنار خودت نیستی نمی دانی

که در کنارِ تو بودن چه عالمی دارد....

shadi1357
shadi1357
۱۳۹۵/۰۷/۱۰

اهل آرامش که شدی
شاد کردن دیگران
بیشتر از شاد بودن خودت
به دلت می چسبد،
و از این کار حال خوشی پیدا می کنی!
از درون به خود میبالی!
ارزشمندتر از همیشه ات
می شوی!
به این نقطه که برسی
آرامش وجودت را فرا می گیرد،
آرامشگر
می شوی!
نه به راحتی می رنجی
و نه به آسانی می رنجانی!


mkhm
mkhm
۱۳۹۵/۰۷/۱۰

پدر و مادر، من در خلوت خالص تو بودم. دیدم که چسبیدی با همه ی وجود و ایمان و اخلاصت دعا می کنی. خدا و پیغمبرت و کتابت و ائمه ات و همه ی مقدسینت را می خوانی که خدایا من را نجات بده! مــــــــــــــــن! خدایا به تن من سلامت بده! به زندگی من عا...فیت بده! قرض من را ادا کن! مریض من را شفا بده! مسافر من را به سلامت از سفرش به من برگردان! ارواح گذشتگان من را ببخش و در سرازیری قبر به داد من برس! من را از آن آتش خشم و عذاب رها کن! من را در بهشت با شخصیت های بزرگ مقدست محشور بگردان! ... من نمی دانم این چه جور دینی است که از بشریت صحبت نمی کنه، از جامعه صحبت نمیکنه، از زندگی انسان ها صحبت نمی کنه همش مــــــــــــــــنه! در اینجا من، در آنجا من. این دین فقط تو را باید نجات بدهد؟ من به دنبال دین و ایمانی می گردم که بشریت را نجات بدهد حتی خودم هم فدایش بشوم

hesammo
hesammo
۱۳۹۵/۰۷/۰۹

مدتی است که دیگر تقویم را ورق نمیزنم

حتی حوصله کنار زدن پرده را ندارم

چه برسد به باز کردن پنجره

حال عجیبی دارم

همه چیز از نبودنت حکایت می کند

به جز دلم که مانند دانه ای در دل خاک

در انتظار آمدن بهار است

می دانم که می آیی: خیلی زود...