بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    فرصت

  • تعداد نظرات : 2
  • ارسال شده در : ۱۳۹۵/۰۶/۳۱
  • نمايش ها : 368

ذهن ما باغچه است

گل در آن باید کاشت

و نکاری گل من،

علف هرز در آن می روید

زحمت کاشتن یک گل سرخ

کمتر از زحمت برداشتن هرزگی علف است

گل بکاریم، بیا

تا مجال علف هرز فراهم نشود

بی گل آرایی ذهن

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


mona_rt
ارسال پاسخ
sarra2015
ارسال پاسخ

گشاییم کمی پنجره را ... بفرستیم که اندیشه هوایی بخورد ... و به مهمانی عالم برود
ذهن ما زندان است،
ما در آن زندانی.
قفل آن را بشکن،
در آن را بگشای
و برون آی از این دخمه ظلمانی.
نگشایی گل من، خویش را حبس در آن خواهی کرد.
همدم جهل در آن خواهی شد،
همدم دانش و دانایی محدوده خویش.
و در آن ویرانی
همچنان تنگ نظر می مانی.
هر کسی در قفس ذهنی خود زندانی است.
ذهن بی پنجره بی پیغام است.
ذهن بی پنجره دود آلود است.

ذهن بی پنجره بی فرجام است.
بگشاییم در این تاریکی روزنه ای
و بسازیم در آن پنجره ای،
بگذاریم ز هر دشت نسیمی بوزد،
بگذاریم ز هر موج خروشی بدمد،
بگذاریم که هر کوه طنینی فکند،
بگذاریم ز هرسوی پیامی برسد.
بگشاییم کمی پنجره را...
بفرستیم که اندیشه هوایی بخورد،
و به مهمانی عالم برود.
گاه عالم را در خود به ضیافت ببریم.
بگذاریم به آبادی عالم قدمی
و بنوشیم ز میخانه هستی قدحی،
طعم احساس جهان را بچشیم،
و ببخشیم به احساس جهان خاطره ای.
ما به افکار جهان درس دهیم
و ز افکار جهان مشق کنیم.
و به میراث بشر، دین خود را بدهیم،
سهم خود را ببریم،
خبری خوش باشیم،
و خروسی باشیم،
که سحر را به جهان مژده دهیم،
نور را هدیه کنیم.
و بکوشیم جهان، به طراوت و ترنم، تسکین و تسلی برسد.
و بروید گل بیداری، دانایی، آبادی
در ذهن زمان.
و بروید گل بینایی، صلح، آزادی، عشق
در قلب زمین.
ذهن ما باغچه است،
گل در آن باید کاشت
و نکاری گل من، علف هرز در آن می روید.
زحمت کاشتن یک گل سرخ
کمتر از زحمت برداشتن هرزگی آن علف است!
گل بکاریم بیا
تا مجال علف هرز فراهم نشود.
بی گل آرایی ذهن
نازنین،
نازنین،
هرگز آدم، آدم نشود...
مجتبی کاشانی