دیوار کاربران


000ali1991
000ali1991
۱۳۹۲/۰۷/۰۷

زندگي قانون باور ها و لياقتهاست، هميشه باور داشته باش

لايق بهترين هايي . ´´´´´´´´´´¶¶
´´´´´´´´´¶¶¶
¶¶¶´´´´´¶¶´¶
´¶¶¶¶¶¶¶¶´´¶
´´´¶¶´´´´´´¶¶¶¶¶¶¶¶¶
´´´´´¶¶´+5´´´´¶¶¶¶
´´´´¶¶´´´´´¶¶¶
´´´¶¶´¶¶¶¶´´¶
´´¶¶¶¶¶´´¶¶´¶
´¶¶´´´´´´´´¶¶¶
´´´´´´´´´´´´¶¶

tanhaa21
tanhaa21
۱۳۹۲/۰۷/۰۷

گذشته که گذشت و نیست...

آینده هم که نیومده و نیست...

غصه ها مال گذشته و آینده هست...

حالا که گذشته و آینده نیست!...

پس چه غصه ای؟!

تنها حال موجود است که

آن هم نه غصه دارد و نه قصه!!!

5+.

sajadss1
sajadss1
۱۳۹۲/۰۷/۰۷

فکر کنید با زنتون رفتین شمال و اون تو دریا داره غرق میشه کدوم راه و انتخاب میکنید؟؟؟

زنگ میزنید اون زنتون بیاد شمال؟؟؟

یا همونجا یه زن دیگه پیدا میکنید …؟؟؟؟

++ + +

o__O
o__O
۱۳۹۲/۰۷/۰۷

هنوز هم شب هاي مهتابي سر به جاده ها ميزنم
و پي سنگريزه هايي ميگردم كه تو پشت سرت ريخته اي...!

+5

mahyar0171
mahyar0171
۱۳۹۲/۰۷/۰۷

یک دقیقه سکوت !




به خاطر قلبی که زیر پای کسانی که دوستشان داشتیم له شد !!!

+5

mss110
mss110
۱۳۹۲/۰۷/۰۶

با نام نور و رایحه- یا حضرت بهار
فرزند صبح - صادره از عشق بی شمار
اما غرض، نه اینکه شکایت کنیم، نه!
جمعی علاقمند بهاریم و بی قرار
عاشق، اسیر، ... مخلص گفتار؛ دربدر!
آقا چه سخت می گذرد چرخ روزگار!
این چندمین روایت بغض است؟ بگذریم
باران عشق، یک نمه، اما فقط ببار!
ما کور، کر، ...لیاقت ما را به رخ نکش
از رویتان نه ما، که جهان شرم و خاکسار ...
خوب است، خوب من! که کمی مهربان شوید
با شب نشستگان پریشان در حصار
از شش جهت به پنجره بن بست می وزد
ما پیله های حبس- شمایید آشکار!
خورشید حاضر است ولی جرئت نگاه
نشکفته بسکه بست نشستیم در غبار
از ما به تکسوار! ... بگوشید!؟ این طرف
افتاده دیگر از نفس انسان بی مدار
دنیا به سمت بمب تهی رها شده
فردا- زمان هیچ! و یک، دو، سه- انفجار !
ما بد، شما که آخر رودید بشکنید
این سد پلک های شب خالی از سوار
دیگر سکوت و آنچه شما حکم می کنید
- یک قطره حقیر از این نسل بی قرار-
غلامرضا سلیمانی

Toska
Toska
۱۳۹۲/۰۷/۰۶

بياييد آنقدر خوب باشيم

آنقدر مهربان و با سخاوت

و آنقدر لبخند به لبها بنشانيم

و زيبا زندگي كنيم

تا وقتي از خط پايان

زندگي ميگذريم كسي براي ما دست نزند...

****************************************

لبخندبزن . . . !

برآمدگی گونه هایت

توان آن را دارد که امید رفته را بازگرداند،


گاه قوسی کوچک

، میتواند معماری بنایی را نجات دهد . . . !!!

*****************************************

اگر درد داری
تحمل کن
روی هم که تلمبار شد
دیگر نمی فهمی کدام درد از کجاست
کم کم خودش بی حس میشود...

*****************************************

اینجا ایران است...

جائی که مردمش صحنه ی بوسیدن دو عاشق را

با نفرت بیشتری تماشا میکنند

تــــــا اعدام یک انســـــــــــــان...

******************************************

اشتباه من این بود ....
هر جا رنجیدم ، لبخند زدم ....

فکر کردند درد ندارد ، محکم تر زدند ...

******************************************
اِحساسَم را نمے فُروشَم !

حَتّے بـﮧ بالاتَریـטּ بَـهـا ؛

ولے ... آنگونـﮧ ڪـﮧ بخواهَم

خَرج مے ڪُـنَم ...

بَراے آنهایے ڪـﮧ لایِق آטּ هَستَنـב ... !!!

*****************************************
ممنون میشم بلاگ جدیدمو بخونید و نظر بدید

000ali1991
000ali1991
۱۳۹۲/۰۷/۰۶

+5+5+5+5
+5+5+5+5
+5+5+5+5
+5+5+5+5
+5+5+5+5
+5+5+5+5
+5+5+5+5
+5+5+5+5
+5+5+5+5
+5+5+5+5

↩ᄊªフ¡Ð☯
↩ᄊªフ¡Ð☯
۱۳۹۲/۰۷/۰۶

یک عمر اسارت دل

در کمینگاه عشقت

جریمه ی عبور از چراغ قرمز چشمانت بود

+5

mahyar0171
mahyar0171
۱۳۹۲/۰۷/۰۵

ﯾﮑﯽ ﺍﺯ سوﺍﻻﯾﯽ ﮐﻪ وقتی ﺍﺯﻡ ﭘﺮﺳﯿﺪﻩ ﻣﯿﺸﻪ ﺳﻌﯽ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﻧﺸنیده بگیرم ﻭ ﺻﺤﻨﻪ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺗﺮﮎ ﮐﻨﻢ ، اینه :



ﺁﺏ ﮐﺘﺮﯼ ﺟﻮﺵ ﺍﻭﻣﺪﻩ ؟

لامصب ﻋﻮﺍﻗﺐ ﺑﻌﺪﯼ ﻧﺎﺟﻮﺭﯼ ﺩﺍﺭﻩ !
ﻗﻮﺭﯼ ﺭﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺸﻮﺭﯼ . . .
ﭼﺎﯼ ﺭﻭ ﺩﻡ ﮐﻨﯽ . . .
ﺻﺒﺮ ﮐﻨﯽ ﺭﻧﮓ ﺑﺪﻩ . . .
ﯾﻪ ﺳﯿﻨﯽ ﭼﺎﯾﯽ ﺑﺮﯾﺰﯼ . . .
ﺍﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻩ ، ﺍﺻﻦ ﻣﺼﯿﺮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺁﺩﻡ ﻋﻮﺽ ﻣﯿﺸﻪ

+5