دیوار کاربران


кнαησσм gσℓ
кнαησσм gσℓ
۱۳۹۳/۰۳/۲۱

http://www.hamkhone.ir/member/32861/blog/view/123117/

بچه ها بغضم پـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرهـ

....۞
......۞.......................۞....۞
..........۞..............۞...............۞
..............۞......۞.....................۞
...................۞........................۞
................۞.......۞..............۞
..............۞.............۞....۞
.............۞
...........۞
..........۞
.........۞
.........۞
..........۞

یکی می پرسد اندوه تو از چیست ✿
سبب ساز سکوت مبهمت کیست ✿
بــرایــش صـــادقـانـه مـینویســـم ✿
بــرای آنـــکه باید باشد و نیســـت ✿
♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥

mehdi2191
mehdi2191
۱۳۹۳/۰۳/۲۱

منتظر حضور گرمتون هستم
http://www.hamkhone.ir/member/21345/blog/view/123085/

liko2536
liko2536
۱۳۹۳/۰۳/۲۱

liko2536 :
♣◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►
♣◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►

♥.♥.♥.♥.♥.♥.♥.♥.♥.♥.♥.♥.♥.♥.♥.♥.♥

دختر :عزیزم چیکار داری میکنی؟
پسر :پشه میکشم
دختر :تا حالا چندتا کشتی؟
پسر :۵ تا.. ۲ تا نر ۳ تا ماده
دختر :(با تعجب) :از کجا فهمیدی؟
پسر :۳ تا شون جلو آینه نشسته بودن
۲ تا شون رو مانیتور:D

♥.♥.♥.♥.♥.♥.♥.♥.♥.♥.♥.♥.♥.♥.♥.♥.♥

♣◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►
♣◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►

مقصر خود ماییم

عشق را به کسانی ارزانی میکنیم که از زندگی

جز آب و علف روزانه، نه میفهمند , نه میخواهند!

Kaveh33
Kaveh33
۱۳۹۳/۰۳/۲۱

♣◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►
♣◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►

♥.♥.♥.♥.♥.♥.♥.♥.♥.♥.♥.♥.♥.♥.♥.♥.♥

دختر :عزیزم چیکار داری میکنی؟
پسر :پشه میکشم
دختر :تا حالا چندتا کشتی؟
پسر :۵ تا.. ۲ تا نر ۳ تا ماده
دختر با تعجب) :از کجا فهمیدی؟
پسر :۳ تا شون جلو آینه نشسته بودن
۲ تا شون رو مانیتور

♥.♥.♥.♥.♥.♥.♥.♥.♥.♥.♥.♥.♥.♥.♥.♥.♥

♣◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►
♣◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►◄►

кнαησσм gσℓ
кнαησσм gσℓ
۱۳۹۳/۰۳/۲۱

مسافر بی بدرقه من

اینقدر بی صدا رفتی که از وداع جا ماندم ، باز به غیرت چشمانم که آبی پشت سرت ریختند !

((

http://www.hamkhone.ir/member/32861/blog/view/123036/

liko2536
liko2536
۱۳۹۳/۰۳/۲۱

مرا با سوز جان بگذار و بگذر

اسیر وناتوان بگذار و بگذر

چو شمعی سوختم از آتش عشق

مرا آتش بگذار و بگذر

دلی چون لاله بی داغ غمت نیست

بر این دل هم نشان بگذار و بگذر

مرابا یک جهان اندوه جانسوز

تو ای نامهربان بگذار و بگذر

دوچشمی را که مفتون رخت بود

کنون گوهرفشان بگذار و بگذر

درافتادم به گرداب غم عشق

مرا در این میان بگذارو بگذر

به او گفتم خاطرم از هجر فرسود

به من گفتا :خاطری بگذار و بگذر

liko2536
liko2536
۱۳۹۳/۰۳/۲۱

دود می خیزد ز خلوتگاه من.

کس خبر کی یابد از ویرانه ام ؟

با درون سوخته دارم سخن.

کی به پایان می رسد افسانه ام ؟

دست از دامان شب برداشتم

تا بیاویزم به گیسوی سحر.

خویش را از ساحل افکندم در آب،

لیک از ژرفای دریا بی خبر.

بر تن دیوارھا طرح شکست.

کس دگر رنگی در این سامان ندید.

چشم میدوزد خیال روز و شب

از درون دل به تصویر امید.

تا بدین منزل نھادم پای را

از درای کاروان بگسسته ام.

گرچه می سوزم از این آتش به جان ،

لیک بر این سوختن دل بسته ام.

تیرگی پا می کشد از بام ھا :

صبح می خندد به راه شھر من.

دود می خیزد ھنوز از خلوتم.

با درون سوخته دارم سخن.

liko2536
liko2536
۱۳۹۳/۰۳/۲۱

liko2536 :
نه دل مفتون دل‌بندی، نه جان مدهوش دل‌خواهی
نه بر مژگان من اشکی، نه بر لب‌های من آهی
نه جان بی‌نصیب‌م را پیامی از دلارامی
نه شام بی‌فروغ‌م را نشانی از سحرگاهی
نیابد محفل‌م گرمی، نه از شمعی، نه از جمعی
ندارد خاطرم الفت، نه با مهری، نه با ماهی
کی‌م من؟ آروزگم‌کرده‌ای تنها و سرگردان
نه آرامی، نه امیدی، نه هم‌دردی، نه هم‌راهی{38}

عشق تو بر دل من بار گرانیست و من



بی تحمل شده از بار گرانت شده ام



آنقدر دلبر و دلدار و فریبا شده ای



مکن این فکر که مجنون زمانت شده ام



دو سه روزیست که رفتی و دلم آزاد است



آری آزاده ترین مرد جهانت شده ام



اشکم از دیده فرو ریخت و رسوایم کرد



حرف آخر! تو کجایی؟ نگرانت شده ام

AZAD
AZAD
۱۳۹۳/۰۳/۲۱

نه دل مفتون دل‌بندی، نه جان مدهوش دل‌خواهی
نه بر مژگان من اشکی، نه بر لب‌های من آهی
نه جان بی‌نصیب‌م را پیامی از دلارامی
نه شام بی‌فروغ‌م را نشانی از سحرگاهی
نیابد محفل‌م گرمی، نه از شمعی، نه از جمعی
ندارد خاطرم الفت، نه با مهری، نه با ماهی
کی‌م من؟ آروزگم‌کرده‌ای تنها و سرگردان
نه آرامی، نه امیدی، نه هم‌دردی، نه هم‌راهی

mahsa777
mahsa777
۱۳۹۳/۰۳/۲۰

خداوندا !

به این مذهبی ها بفهمان که مذهب اگر پیش از مرگ به کار نیاید ...

پس از مرگ به هیچ کار نخواهد آمد ...

" دکتر شریعتی "