دیوار کاربران


liko2536
liko2536
۱۳۹۳/۰۴/۰۱

در آغاز محبت گر پشیمانی بگو با من

که من هم دل زمهرت بر کنم تا فرصتی دارم

liko2536
liko2536
۱۳۹۳/۰۴/۰۱

گر جانم رود از دست دراین کنج قفس

یادت از دل نرود تا که مرا هست نفس

liko2536
liko2536
۱۳۹۳/۰۴/۰۱

به چه مانند کنم در همه افاق تو را

هر چه در ذهن آمد تو از آن خوب تری

liko2536
liko2536
۱۳۹۳/۰۴/۰۱

دل به هر جا رو کندآخر بیاید سوی دوست

قبله دلها کجا باشد بغیر از کوی دوست

liko2536
liko2536
۱۳۹۳/۰۴/۰۱

عادت ماست که با اهل وفا یار شویم

رشته زلف بگیریم و وفا دار شویم

liko2536
liko2536
۱۳۹۳/۰۳/۳۱

اشتباهی که همه عمر پشیمانم از آن

اعتمادی است که بر مردم دنیا کردم

liko2536
liko2536
۱۳۹۳/۰۳/۳۱

من که از کوی تو بیرون نرود پای خیالم

نکند فرق به حالم

چه برانی

چه بخوانی

چه به اوجم برسانی

چه به خاکم بکشانی

نه من آنم که برنجم

نه تو آنی که برانی

liko2536
liko2536
۱۳۹۳/۰۳/۳۱

به‌تنهایی گرفتارند مشتی بی‌پناه اینجا

مسافرخانه رنج است یا تبعیدگاه اینجا

غرض رنجیدن ما بود - از دنیا - که حاصل شد

مکن ای زندگی عمر مرا دیگر تباه اینجا

برای چرخش این آسیاب کهنه دل سنگ

به خون خویش می‌غلتند خلقی بی‌گناه اینجا

نشان خانه خود را در این صحرای سردرگم

بپرس از کاروان هایی که گم کردند راه اینجا

اگر شادی سراغ از من بگیرد جای حیرت نیست

نشان می‌جوید از من تا نیاید اشتباه اینجا



تو زیبایی و زیبایی در اینجا کم گناهی نیست

هزاران سنگ خواهد خورد در مرداب ماه اینجا

liko2536
liko2536
۱۳۹۳/۰۳/۳۰

ما ز هر صاحب دلی یک رسته فن آموختیم

عشق از لیلی و صبر از کوه کَن آموختیم

گریه از مرغ سحر ، خود سوزی از پروانه ها

صد سرا ویرانه شد ، تا ساختن آموختیم .

liko2536
liko2536
۱۳۹۳/۰۳/۳۰

من نه آنم که دو صد مصرع رنگین گویم

من چو فرهاد یکی گویم و شیرین گویم .