بلاگ كاربران

  • عنوان خبر :

    طنز

  • تعداد نظرات : 5
  • ارسال شده در : ۱۳۹۵/۱۲/۳۰
  • نمايش ها : 170

طنز نوشته های کوتاه 

 

يارو پدرش تو بستر مرگ بوده، ميگه بيا بشين کنارم کارت دارم.

.

.

بعد يه چوب مي ده دست پسرش،

پسره هم که مي خواسته ذکاوتش رو نشون بده قبل از حرف زدن پدرش چوب رو مي شکنه. 

پدره سکته مي کنه درجا ميميره. 

مامانش ميگه: خاک تو سرت ، اين ساز ني از هفت نسل قبل دست به دست به پدرت رسيده بود

 

 

 

دیدین تو فیلما میرن رستوران گرون قیمت وسطاش دعواشون میشه غذاها رو ول میکنن میرن بیرون؟

.

.

.

والا ما با دوستامون میریم فلافلی دوستام حتی سابقه داشته دستمو هم خوردن

 

 

 

 

 

ﺗﻔﺎﻭﺕ شاعر تنبل و زرنگ ﺭﺍ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﻨﯿﺪ ...

ﺷﺎﻋﺮ زرنگ : 

ﺑﺪﻧﺒﺎﻟﺖ ﻣﯿﺎﻡ ﻫﺮ ﺟﺎ ﮐﻪ ﺑﺎﺷﯽ

 

ﺷﺎﻋﺮ تنبل : 

ﺳﺮ ﺭﺍﻫﺖ ﻧﺸﯿﻨﻢ ﺗﺎ ﺑﯿﺎﯾﯽ

به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


AZAD
ارسال پاسخ
j_hz
ارسال پاسخ

خخخخخخخخخخخخخ عالی

j_hz
ارسال پاسخ

خخخخخخخخخخخخخ عالی

Shahin28
ارسال پاسخ

Ramin_H :
این دومی که نوشتی منظورت منم

نه بابا داش رامین
شب میام بریم باشگاه

Ramin_H
ارسال پاسخ

این دومی که نوشتی منظورت منم