دوستی كلبه اي است
چوبي كه با تخته هاي
اميد ، ميخ هاي محبت
وديوارهاي عشق ساخته
شده و هيچ طوفاني آن را
ويران نمي كند مگر
بي وفايي...
+5

کوچه ها را بلد شدم
رنگ های چراغ راهنما
جدول ضرب
دیگر در راه هیچ مدرسه ای گم نمیشوم
اما گاهی میان آدم ها گم میشوم
آدم ها را بلد نیستم

خسته ام …

دلم می خواهد ،

سوار بر سرسره ی زندگی …

به کودکی ام سر بخورم .

هر کاشتی حتما برداشت نداره...!
+5

اولی: نمی دانم چرا ریش های من سفید شده است اما موهایم مشکی است؟

دومی: برای اینکه تو از چانه ات بیش تر کار کشیده ای تا مغزت...

سنگینی حرفش کمر شکن بود!!

آدما دو جور زندگی میکنن :
یا غرورشونو زیر پاشون میذارن و با انسانها زندگی میکنن
یا انسانهارو زیر پاشون میذارن و با غرورشون زندگی میکنن

ما انسان ها مثل مدادرنگی هستیم… شاید رنگ مورد علاقه یکدیگر نباشیم!!! اما روزی … برای کامل کردن نقاشیمان به دنبال هم خواهیم گشت .. به شرطی که همدیگر را تا حد نابودی نتراشیده باشیم….

مردی در جزیره ای افتاد که همه ساکنینش زن بودند...
زنها تصمیم گرفتند مرد را اعدام کنند...

و پیش از اعدام از او خواستند که آخرین درخواستش را بگوید.
مرد گفت: می خواهم زنی مرا اعدام کند که خود را زشت ترین زن جزیره می بیند.!

مرد تا الان زنده است، مغازه ای باز کرده و خداروشکر اوضاعش روبراهه

هر چه آدم ها را بیشتر می شناسی ، تنهایی ات دلچسب تر می شود !!

ستایشگر آموزگاری هستم که اندیشیدن را به من بیاموزد و نه اندیشه ها را.

«زرتشت»

ساکت که میمانی
می گذارند به حساب جواب نداشتنت
عمرا بفهمند داری جان می کنی تا
حرمت ها را نگه داری ...