دیوار کاربران


مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۵/۰۶

شیشه های شکسته تعویض می شوند ...
پل های شکسته تعمیر می شوند ...
.
ولــــــــــی !
آدمهای شکسته -
.
.
.
فراموش!

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۵/۰۶

کسي چه مي داند
من امروز چند بار فرو ريختم
چند بار دلتنگ شدم
از ديدن کسي که
فقط پيراهنش شبيه تو بود

گاهي اوقات حسرت تکرار يک لحظه
ديوانه کننده ترين حس دنياست

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۵/۰۶

چراغ ساحل آسودگی ها در افق پیداست!
درین ساحل که من افتاده ام خاموش.
غمم دریا، دلم تنهاست.
وجودم بسته در زنجیر خونین تعلق هاست!
خروش موج، با من می کند نجوا،
که: هر کس دل به دریا زد رهایی یافت!
که هر کس دل به دریا زد رهایی یافت...

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۵/۰۶

ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻣﺘﻨﻔﺮ ﺷﻮﻧﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺁﻥ ﭼﻪ ﮐﻪﻫﺴﺘﯽ ، ﺗﺎ ﺁﻥ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺁﻥ ﭼﻪ ﮐﻪ ﻧﯿﺴﺘﯽ .

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۵/۰۶

بعضی از آدمها فکر میکنن قوی بودن یعنی
هیچگاه احساس درد نکردن
اما در واقع قویترین آدمها اونهایی هستند که
درد رو حس میکنن
میفهمند و میپذیرن

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۵/۰۶

عاشق زنی نشو که می داند
که زیاد گوش می دهد،
زنی که می نویسد
ﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﻓﺮﻫﻴﺨﺘﻪ ﺍﺳﺖ
ﺍﻓﺴﻮﻧﮕﺮ ، ﻭﻫﻢ ﺁﮔﯿﻦ ،ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ
ﻋﺎﺷﻖ ﺯﻧﯽ ﻣﺸﻮ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻥ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺩﺍﺭﺩ
ﺑﻪ ﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﺩﺍﺭﺩ
ﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻋﺸﻖ ﻭﺭﺯﯾﺪﻥ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﺩ ﯾﺎ ﻣﯽﮔﺮﯾﺪ
ﮐﻪ ﻗﺎﺩﺭ ﺍﺳﺖ ﺭﻭﺣﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺴﻢ ﺑﺪﻝ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮ،ﻋﺎﺷﻖ ﺷﻌﺮ ﺍﺳﺖ .
ﻭ ﯾﺎ ﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺪ ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﯾﮏ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﺑﺎﯾﺴﺘﺪ
ﻭ ﯾﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺗﻮﺍﻥ ﺯﯾﺴﺘﻦ ﺑﺪﻭﻥ ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﻋﺎﺷﻖ ﺯﻧﯽ ﻣﺸﻮ ﮐﻪ ﻫﺸﯿﺎﺭ ﻭ ﻧﺎﻓﺮﻣﺎﻥ ﺍﺳﺖ
ﭘﯿﺶ ﻧﯿﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﭼﻨﯿﻦ ﺯﻧﯽ ﺷﻮﯼ . ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺯﻧﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺖ ﻣﯽﺷﻮﯼ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﯾﺎ ﻧﻪ ...
ﮐﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ ﯾﺎ ﻧﻪ ...
ﺍﺯﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺯﻥ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺑﻪ ﻋﻘﺐ ﻣﻤﮑﻦ ﻧﯿﺴﺖ...
هرگز...

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۵/۰۶

تعریف من از عشــــــــــق .......!!!

همان بود که گفتم ............

در بند کسی باش ..........

که در بند کسی نیست.......؟؟

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۵/۰۶

من از دلتنگیــــام

براکسی مینویســم

که حتی یکبار.....حتی

یکبار.....دلش برام تنــگ نشد

میفهمی
حتی برای
یکبــــــار

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۵/۰۶

ﺍﯾﻨﮑﻪ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻟﺖ ﺍﺳﺖ ، ﺳﻦ ﻧﯿﺴﺖ،
ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﺭﺍ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽﮐﻨﯽ ؟ ﺍﯾﻦ ﺳﻦ ﺗﻮﺳﺖ .

مهدی
مهدی
۱۳۹۵/۰۵/۰۶

آئینه پرسید که چرا دیر کرده است
نکند دل دیگری او را اسیر کرده است
خندیدمو گفتم: او فقط اسیر منست
تنها دقایقی چند تاخیر کرده است
خندید به سادگیم آینه و گفت:
احساس پاکت تو را زنجیر کرده است
گفتم از عشق من چنین سخن مگو
گفت خوابی
سالهاست دیر کرده است
در آئینه به خود نگاه میکنم

آه ...
عشق تو عجیب مرا پیر کرده است
راست گفت آئینه که منتظر نباش
او برای همیشه دیر کرده است...