بلاگ كاربران


امشب عجب شبي ست

صداي شر شر  باران تمام كوچه را گرفته

من و آغوش گرم تو

كنار پنجره نيمه باز

ماه هم نيست كه حسادت كند

سر تو رو سينه من

و

پيشاني ات تكيه گاه صورت من

هزاران بوسه براي امشب نظر كردم

چه ظلميست كه ميخواهم با جان و دل انجام دهم

ميخواهم خيس عرق تنم بشي

اينبار  آرامشي در كار نيست

نفس زدنت را  روي لبانم ميخواهم

با دستانم شانه بر موهاي پريشانت كشم

خدايا امشب چه شده  مرا

ديوانه ام ديوانه ام


به اشتراک بگذارید : google-reader yahoo Telegram
نظرات دیوار ها


hosein1351
ارسال پاسخ

بهش میگن تب عشق