دیوار کاربران


reyhaneh
reyhaneh
۱۳۹۴/۰۳/۲۲

حسين پناهي:
ﺗﻮﺕ ﻓﺮﻧﮕﯽ ﺭﻭ
ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ , ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﯾﻪ ﺷﺐ
ﺗﻮﺕﻓﺮﻧﮕﯽ ﻫﺎﻣﻮ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺮﺩﻡ ﺗﻮ ﺗﺨﺖ ﺧﻮﺍﺑﻢ ﮐﻪ
ﭘﯿﺶﺧﻮﺩﻡ ﺑﺨﻮﺍﺑﻦ , ﺍﻣﺎ ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪﻡ ﺩﯾﺪﻡ
ﻫﻤﻪﯼ ﺗﻮﺕ ﻓﺮﻧﮕﯿﺎﻡ ﻟﻪ ﺷﺪﻥ .
ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺭﻡ ﺭﻭ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﺒﺮﻡ ﺗﻮ ﺗﺨﺖ
ﺧﻮﺍﺑﻢ
ﭼﻮﻥﺧﺮﺍﺏ ﻣﯿﺸﻪ !
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻣﯽ ﺭﻓﺘﻢ ﯾﻪ ﺁﺑﺮﻧﮓ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﺩﻭﺳﺶ
ﺩﺍﺷﺘﻢ
ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﯼ ﻫﻢ ﮐﻼﺳﯿﺎﻡ ﻧﺸﻮﻧﺶ ﻣﯽ ﺩﺍﺩﻡ
ﺍﻣﺎ ﯾﻪﺭﻭﺯ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺗﻮ ﮐﯿﻔﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﻣﻌﻠﻮﻡ
ﻧﺸﺪ ﮐﻪ ﮐﯽ ﺍﻭﻧﻮ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻪ .
ﺍﻭﻧﻮﻗﺖ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺍﻭﻧﯽﮐﻪ ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺭﻡ ﺭﻭ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ
ﻧﺸﻮﻥ ﺑﺪﻡ
ﭼﻮﻥ ﻣﻤﮑﻨﻪ ﺍﺯﻡ ﺑﺪﺯﺩﻧﺶ !
! ﻭﻗﺘﯽ ﯾﻪ ﻧﻔﺮ ﺭﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻬﺶ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺭﻡ
ﻭ ﺑﺨﺎﻃﺮﺵﻫﺮ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﺪﻡ
ﺩﺍﺭﻩ ﺍﺯﻡ ﺩﻭﺭﻣﯿﺸﻪ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﻬﺶ ﺑﮕﻢ ﺩﻭﺳﺶ
ﺩﺍﺭﻡ
ﻭﮔﺮﻧﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﺪﻣﺶ !
ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﮕﻔﺘﻢ
ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺭﻡ , ﺩﯾﮕﻪ ﺁﺯﺍﺩ ﮔﺬﺍﺷﺘﻤﺶ , ﺗﻮ ﺩﺳﺘﻢﻧﮕﺮﻓﺘﻤﺶ ﮐﻪ
ﺑﯿﻔﺘﻪ ﺑﺸﮑﻨﻪ ,
ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﻧﺸﻮﻧﺶ ﻧﺪﺍﺩﻡ ﮐﻪ ﺍﺯﻡ ﺑﺪﺯﺩﻧﺶ ,
ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻧﺶ ﻧﺸﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﻢ ﺑﺮﻩ ... ﺍﻣﺎ
ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﮐﻪ ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﺑﻬﺶ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ ﺩﯾﺪﻡ
ﺳﺮﺵ ﺑﺎﮐﺴﺎﯼ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﯼ ﮔﺮﻡ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻣﻨﻮ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ
ﮐﺮﺩﻩ ....
ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪﻡ ﺍﻭﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺭﻡ ﺭﻭ
ﭼﺠﻮﺭﯼ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﻡ...

hanisa
hanisa
۱۳۹۴/۰۳/۲۲



گاه میتــوان بـــرای عـــزیـــزی
-------------------------------------
-------------------------------------
-------------------------------------
چند سـطر سکــوت به یادگار گـذاشت
تا در خلوت خود
هرچه خواست آنرا معنا کند


shadi1357
shadi1357
۱۳۹۴/۰۳/۲۲

در كتاب چار فصل زندگي
صفحه ها پشت سرِ هم مي روند
هر يك از اين صفحه ها، يك لحظه اند
لحظه ها با شادي و غم مي روند…
گريه، دل را آبياري مي كند
خنده، يعني اين كه دل ها زنده است…
زندگي، تركيب شادي با غم است
دوست مي دارم من اين پيوند را
گر چه مي گويند: شادي بهتر است
دوست دارم گريه با لبخند را…
صبح قشنگ بهاریتون بخیروشادی

x_Sara_x
x_Sara_x
۱۳۹۴/۰۳/۲۲

اگه قراره کسی با گنده گوزی به جایی برسه...............................................................................................................................................................راسو الان سلطان جنگل بود
والا

x_Sara_x
x_Sara_x
۱۳۹۴/۰۳/۲۰

سخته...
http://www.hamkhone.ir/member/78060/blog/view/2**همخونه**39/
خوشحال میشم بیای

lavi
lavi
۱۳۹۴/۰۳/۱۸

بنشینیم و بیندیشیم !
این همه با هم بیگانه
این همه دوری و بیزاری
به کجا آیا خواهیم رسید آخر؟
و چه خواهد آمد بر سر ِ ما با این دل های پراکنده؟
جنگلی بودیم
شاخه در شاخه همه آغوش
ریشه در ریشه همه پیوند
وینک ، انبوه ِ درختانی تنهاییم
مهربانی ، به دل ِ بسته ی ما ،مرغی ست
کز قفس در نگشادیمش
و به عذری که فضایی نیست
وندرین باغ ِ خزان خورده
جز سموم ِ ستم آورده هوایی نیست
ره ِ پرواز ندادیمش...

x_Sara_x
x_Sara_x
۱۳۹۴/۰۳/۱۷

تقدیم به بهترینم
http://www.hamkhone.ir/member/78060/blog/view/208665--/
خوشحال میشم بیای دوست عزیز

solmaz2015
solmaz2015
۱۳۹۴/۰۳/۱۷

این فیلم خارجیارو دیدین؟
بچه که خوابش میبره مادرش میاد آروم یه پتو میکشه روش
یه بوس کوچولوش میکنه میره…
حالا من که خوابم میبرد مادرم یه لحاف کرسیه ۲۰۰ کیلویو
از ارتفاع ۲متری زارت مینداخت روم
پشت بندشم بابام که مثلا حواسش نبود پامو لقد میکرد
بعد که من مثل جن زده ها میپریدم!
دوتائی با هم میخندیدن میگفتن : پدر سوخته الکی خودشو به خواب زده بود

633

Zenon
Zenon
۱۳۹۴/۰۳/۱۵

ستاره ها



جایی نمی روند



گاهی



یادمان می رود به آسمان



نگاه کنیم

reyhaneh
reyhaneh
۱۳۹۴/۰۳/۱۴

هيچ وقت از خودمون پرسيديم قيمت يه روز زندگى چنده؟
ما که قيمت همه چيزو با پول ميسنجيم تا حالا شده از خدا بپرسيم:
قيمت يه دست سالم چنده؟
يه چشم بى عيب چقدر مى ارزه؟
چقدر بايد بابت اشرف مخلوقات بودنمون پرداخت کنيم؟
قيمت يه سلامتى فابريک چقدره؟
و خيلى سوال ها مثل اين....
چيه...؟
خيلى خنده داره نه؟
اگه يه روزى فهميديم قيمت يه ليتر بارون چنده؟قيمت يه ساعت روشنايى خورشيد چنده؟
چقدر بايد بابت مکالمه رايگان با خدا پول پرداخت کنيم؟
يا اينکه چقدر بديم تا بى منت نفسمون رو،با طراوت طبيعت پر کنيم....
تموم قشنگى هاى دنيا مال ما،مجانى مجانى
خدايا برای تمام نعمتهايت هزاران بار سپاس