دیوار کاربران


0Arta
0Arta
۱۳۹۴/۰۳/۱۱

کشور ی رامیشناسم که ،
ریختن “کنجد” روی “بربری”
برای مردمانش یک “آپشن” محسوب می شود...!

درآن کشور مردمش بجای حل مشکلاتشان
سعی می کنند به بهترین شکل ،
خود را با آن تطبیق دهند...!

درآنجامردم،
خانه روبه آفتاب را گرانترمی خرند
و بعد با هفت لایه پرده ،
تمام پنجره ها را می پوشانند!

جالب است که درآن کشور
یک دختر کنار خیابان می‌تواند
عامل اصلی یک ترافیک سنگین باشد...!

درآن کشوراگر که آدم‌هادل‌شان بگیرد،
باید بروند قبرستان، بیمارستان، تیمارستان یا
آسایشگاه سالمندان...!
تا بفهمند غم‌های بزرگ‌تری هم هست،
نکند که دل‌شان هوای شادی کند…!

وهمه در آنجا،برای هر تغییر و هر اتفاقی،
به دنبال منجی‌‌اند؛
دنبال هر کسی غیر از خودشان!

درآن کشور تفاوت بین شادی کردن و عزاداری را ،
تنها با دیدن محل برخورد دستها میتوان فهمید...!
از زندگی لذت ببر

.......+5

siamak
siamak
۱۳۹۴/۰۳/۱۱


صبا
صبا
۱۳۹۴/۰۳/۱۱


marya1370
marya1370
۱۳۹۴/۰۳/۱۱

لب دریا نشسته بودم پرنده عشق آمدو گفت:
برای دوستت نامه ای بنویس،
گفتم قلم ندارم
گفت از پرم بگیر، گفتم جوهر ندارم
گفت از خونم بگیر، گفتم ورق ندارم
.
.
.
گفت کثافتتت تو که هیچی نداری گ..ه میخوری لب دریا میشینی
.
.
.
دیگه از پرنده عشق توقع نداشتم واقعا!!

_SahaR_
_SahaR_
۱۳۹۴/۰۳/۱۱

بزرگترین حماقتم
لبخند زدن به کسی بود که ارزش لگدزدن هم نداشت...



+5

sadboy
sadboy
۱۳۹۴/۰۳/۱۰

sadboy :
محمد رضا :|

توم که آلبوم عکس شدی.....:دعوا


hanisa
hanisa
۱۳۹۴/۰۳/۱۰

محمد رضا

توم که آلبوم عکس شدی.....

hanisa
hanisa
۱۳۹۴/۰۳/۱۰




кнαησσм gσℓ
кнαησσм gσℓ
۱۳۹۴/۰۳/۱۰

www.hamkhone.ir/member/32861/blog/view/144702--shadiii/

شهر زیبــــــــــای من

shadi1357
shadi1357
۱۳۹۴/۰۳/۱۰

امروز روز غصه خوردن نیست…
بخاطر تمام قلبهای مهربان
تمام چشمهای مهربان
تمام قلب هایی که به خاطرمان می تپد
تمام دستانی که گرما بخش دستانمان است
امروز را میخندیم……
شاید فردا دیر باشد….